دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

551

بی احساسی,

بهترین حسی که تجربه کردم

550

رنجیدن هم حوصله می خواد

549

ای تپشهای دل بی تاب من
ای سرود بیگناهیها
ای تمناهای سرکش
ای غریو تشنگی ها
در کجای این ملال آباد
من سرودم را کنم فریاد؟

فریدون مشیری

548

من هنوز تشنهء نورم، تشنهء دشت خورشید
زود بیا که باد غربت، همهء پرامو چید

گوگوش

547

با تو ایمنم

و با تو سرشارم از هر چه زیباییست

محمد رضا عبدالملکیان

546

خواهرم نوشته روز مهندس مبارک

دختر عمه ام نوشته

ممنونم مهندس محیط زیست هستم در خدمت همه دوستان

545

چاق میشم

544

اون بعد از ظهر بهاری

اگه چند ثانیه زودتر از تاکسی پیاده شده بودم

اگه فارست گامپ پخش می شد

اگه تو کیف نداشتی

اگه من با بچه ها رفته بودم

اگه تو تمرین داشتی

اگه تالار هنر قرارمون نبود

اگه رفته بودی سیگار بخری

اگه موقع رسیدن ماشین کمیته,با هم بودیم

اگه سرنوشت عوض می شد

اگه من مونده بودم

اگه تو نرفته بودی

543

غار اولیه

به شدت

542

خدایا یه معجزه

برای منم یه معجزه برسون

مثل ابراهیم 

شاید معجزه من یه حرکت کوچیک بیشتر نباشه

یه چرخش یه جهش

یه اینوری یه اونوری

هامون

541

از صبح تا شب به خودم میگم

که فامیل برام مهم نیستند

از شب تا صبح خوابشون رو می بینم

و باهاشون دل میدم و قلوه می سّونم

540

شیر بستنی کاله,

طعم بدبختی های

زمان جنگ را میده

539

ای که به شبهام صبح سپیدی

 بی تو کویری بی شامم من

مرجان

538

من در آروزی رفتن

تو در حسرت برگشتن

537

درون یه جنگل که دور از این غوغاست
کنج یه خلوت . یه برکه تنهاست
کنار این برکه که تنها میمونه

یه ساقه خشکه با یه جوونه

کوروش یغمایی