دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1574

کیارستمی

1573

من امیدوارم وقتی که مردم یک آدم با فهم و شعور پیدا بشودو جنازه مرا توی رودخانه ای جایی بیندازد 

هرجا میخواهد باشد ولی فقط توی قبرستان وسط مرده ها چالم نکنند

روزهای جمعه می آیند و روی شکم آدم گل میگذارندو از این جور کارهای مسخره

آدم وقتی زنده نباشد گل را میخواهدچه کار؟

مرده که به گل احتیاج ندارد

ناطوردشت  دی.جی.سالینجر

1572

وسط جدی ترین و مهمترین بحثهای زندگی غصه میخورم چرا کفشی که دوست داشتم سایزم نبود

1571

جمع بندی این همه فکر پراکنده 

1570

نقش جدیدم نفرت انگیزه 

این من نیستم 

از سرنوشت شاکی ام که من را وسط این میدان تنها گذاشت 

برای زندگی زیاد جنگیده بودم ولی این بدترین بود

 بازنده اصلی خودم هستم 

من که عمر و جوونی ام را باختم 

میدونم اون زن ابله تر از اینه که ضربه روحی خورده باشه 

ولی با این عذاب وجدان لعنتی را چه کنم 

1569

اینقدرتغییر کردم که خودم خودم را نمیشناسم

شاید خواب چهل و یک سالگی دیدم!

1568

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1567

مغز عزیزم ازت ممنونم که در این شرایط روحی و حال بد 

 به جای غصه خوردن و فکر کردن از من میخواهی بیشتر نگران گاو و گوسفندها باشم و گیاه خواری را جدی بگیرم

 فرصت کردی لطفا به آینده و زندگی و این قلب بیچاره هم اندکی فکر کن

1566

تو یادم دادی با چند قطره اشک احساسی که تو گلوم خفه شده را بیرون بریزم

تو بیشتر از هر کسی به قوی شدن و سنگدل شدنم کمک کرد

 الان آرومم 

میتونم  ببخشم و فراموش کنم 

و خودم را  برای برنامه های خوبی که سرنوشت برام در نظر گرفته آماده کنم

1565

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1564

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1563

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1562

هروقت افسردگی به سراغم می آید شروع به تمیز کردن خانه میکنم....

آنقدر این کار را میکنم تا خسته شوم 

بعد چیزی مینوشم و میخوابم

صبح بیدار میشوم و وقتی جورابهایم را میپوشم

 حتی یادم نمی آید شب قبل به چه فکر میکردم

کجا ممکن است پیدایش کنم,هاروکی موراکامی

1561

میتونستم  عاقلانه تر زندگی کنم

میتونستم  تصمیم و انتخابهای بهتری داشته باشم

میتونستم عاقبت اندیش تر باشم

میتونستم بهترین زندگی را داشته باشم

ولی بهترین از نظر کی؟خودم یا دیگران؟

خودم تجربه کردم و بزرگ شدم 

برای این بزرگ شدن هم تاوان زیادی پس دادم 

ناراضی نیستم

1560

شاید یک خرده از هستی من آنجا در آتشگاه مانده باشد

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1559

در زمان شاه عباس هر چه درخت در چهارباغ می کاشته اند صبح مفقود میشده 

خبرش به گوش شاه عباس میرسد و او حکم میدهد که شب یک نفر کشیک بدهد و دزد را بگیرد

کاشف بعمل می آید که کار کار ارمنی هاست.شاه عباس میگوید اگر. از روی حسادت درختها را میسوزانند باید تنبیه شوند و اگردرختها را میکارند و آبادی میکنند کاری به کارشان نداشته باشید

و آن درختها همین چنارها بوده که در جلفا می کاشته اند....

هزاره کلیسا کاشیکاری است از همان کاشیکاری که در بناهای دوره صفویه دیده میشود ولی فرقی که دارد آنرا تمیز نگه داشته, کسی روی آن یادگاری ننوشته, میخ نکوبیده اند و  دیزی هم زیرش بار نکرده اند

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1558

میرم تلگرام حوصله کسی را ندارم

میرم اینستاگرام عکسها دیر بازمیشه میبندم میام بیرون

میخوام کتاب جدید شروع کنم نمی تونم انتخاب کنم

تلویزیون را روشن میکنم میزنم کانال مستند یه مستند درباره نگاتیو و لابراتوارهای  فیلمسازی, صدا را کم میکنم 

تلفن زنگ میخوره شماره دوستم را میبینم حوصله حرف زدن ندارم یه بالش میزارم رو تلفن که صداشو نشنوم

هیچ آهنگی نمیتونم گوش بدم 

یاد مزرعه ام میفتم

عصر جمعه  خاکستری سبز میشه

باید گندم ها را درو کنم و شیر گاوها را بدوشم و پشم گوسفندم را بچینم. 

شاید هیچ وقت در دنیای واقعی  نتونم کشاورزی کنم یا به گاو و گوسفند نزدیک بشم ولی مطمئنا بودن تو همچین فضایی میتونه حالمو خوب کنه

1557

مسجد جامع خیلی قدیمی تر و مهمتر از سایر مسجدهاست و قدمت آنرا به 1200 سال میرساند 

معروف است که در ابتدا آتشکده بوده است و چندین بار خراب شده و  آتش گرفته و از نو ساخته شده 

تقریبا نماینده صنایع ظریف ایران در دوره های مختلف تاریخ است

....

میبایستی هنرمندان و نقاشان و صنعتگران را آنجا جای داده باشند تا روح آنها از این نقشها الهام بشود نه کسانیکه به در منبت کاری کنده هیزم بکوبند زیر طاق گچبری دیزی بار بکنند به دیوار خاتم کاری پی سوز روغن بیاویزند و کاشی ها را بدزدند و بفروشند

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1556

کنارپل  قبری ست که روی بلندی واقع شده معروف به قبر پلویی

و اصفهانی هابه نیت اینکه شب را پلو بخورند میروند برای او فاتحه میخوانند 

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1555

چرکنویس یعنی بغضهای مانده در گلو

1554

معروف است که شاه طهماسب اقدام کردکه آب رودخانه کارون را به اصفهان بیاورد هرگاه این فکر امروزه هم عملی بشودممکن است اصفهان را دوباره به آبادی دوره صفوی اش برساند

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1553

آن پیرمرد ریش سفید که پهلویش یک کتاب است و زیر سایه نشسته درازای عمر او برای اینست که هر روز این کاشی ها را دیده

باید او روحش قوی و شاد باشد چون این نقش و نگارهای معجزه آسا هر روز جلو چشم اوست و آن قصر فیروزه که در بهشت وعده میدهند مسکن اوست 

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1552

دسته گلهایی که به آب دادم را از آب میگیرم

1551

این شوخی معمار خیلی اصفهانی و مردرندانه به نظر میاید ولی میگویند این عمارت سابق چهل ستون داشته در عهد سلطان حسین آتش میگیرد....

شاید روحیه اصفهانی امروزاز موضوع همین عشق و عاشقی ها و عکسهای چهل ستون الهام شده چون بیشتر مردم در روز جمعه در بیشه کنار رودخانه با ساز و باده و مهرو میگذرانند

اصفهان نصف جهان,صادق هدایت

1550

بدون بازی