دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1028

اینقدر دیوونم آیا

که قید همه چیو بزنم؟

1027

شوهرشو عوض کرد

بختشو که عوض نکرد

1026

از مشکلاتش گفت,

فقط گفتم می فهمم

لبخند معنی داری زد 

کاش می تونستم

از مشکلاتم بگم

تا باور کنه

1025

من گریه نکنم,

کی گریه بکنه؟

1024

چه اهمیتی داره 

چند قدم برداشتم،

وقتی فقط دور خودم چرخیدم

1023

بیخیالی

1022

بیدار بمونم

1021

تا موهایم را ببندم,

برگرد

1020

بارها و بارها

شب آخر زندگی پدرم را

شبیه سازی کردم,

آخرین کارهایش

در این دنیا,

ولی صبح

روز از نو

روزی از نو

1018

اگر چه عمری ای سیه مو 

چون موی تو آشفته ام 

درون سینه 

قصه ی این آشفتگی بنهفته ام

غزل شاکری

1017

تنها عشق است که

تو را به رفتار درست

سوق میدهد.

جیدو کریشنامورتی

1016

یه چیزایی هم هست 

که خنده داره

مثل همین دلتنگی،

برای جابه جایی

در بی نهایت دور


1015

پاییز گرم و گیج 

1014

جوانک به دختر بچه متلک میگه

و دنبالش میره

دخترک بی هیچ ترس و ابایی

با لبخند جوابش را میده،

کبوتر کنار باغچه جون میده،

مغازه دار میخنده،

سکوت میکنم،

تاکسی از جهنم دورم میکنه

1013

دو راه دارم

یا باید خودمو ناراحت کنم

یا باید بگم فدای سرم،

و انتخابم کاملا واضحه

1012

هر چی شعاع حصار تنهاییم را

بیشتر میکنم،

بیشتر از زندگی لذت میبرم

1011

هیچ وقت 

حس تو را 

درست نفهمیدم

ولی حال خودمو میفهمم،

این غصه و افسوس 

برای سالهایی که

بر باد رفت

1010

شاید 

گفتن بیست،

اتفاقی نبود

 

1009

راهم،

از ندای درونم،

جدا شده 

1008

چه چیز در این جهان، 

غریبانه تر از زنی ست که 

خودش را و تنهایی اش را 

بغل می کند و می پوسد 

اما حاضر نیست دیگر کسی را 

دوست بدارد

1007

جنگ فضایی ها با داعش

1006

زنی که 

تنها فلسفه ی زندگیش

آشپزی بوده

1005

-چرا شبکه های اجتماعی را ترک کردی؟

-نه عزیزم شبکه های خاله زنکی را ترک کردم

1004

کوه

سرما

خستگی

خنده

بی فکری

بی فکری

بی فکری

1003

یه واقعیت های هم هست

که خیلی تلخه

مثل همین

شوخی,

که به خودم حتی حق

یه ذره ناراحتی نمیدم



1002

آلاله غنچه کرده

وای وای وای

کبوتر بچه کرده

وای وای وای

هایده و کیوسک!

1001

رستم،

در متروی تهران،

آلوچه می فروشد

1000

هزارمین پست را مینویسم 

برای گردوی عزیزم که 

لبخندش دنیایم را زیباتر کرد.

مینویسم برای عشقم 

که آرام جانم شد.

می نویسم به یاد زادگاهم

که زنده رودش سرچشمه ی همه وجودم بوده.

می نویسم به یاد مردی که،

خط خوردگی سرنوشت

ما را کنار هم گذاشت.

می نویسم به یاد همه عزیزانم

به یاد دوستهای عزیزم

به یاد همه غم ها و شادی ها
تمام اشتباهات
تلاشها
گریه ها و خنده ها
روزهای سخت و خاکستری
شبهای بارونی 
روزهای آفتابی
می نویسم
برای خودم
برای خودم
برای خودم

999

فصلهای بعدی این داستان شیرین را 

با هم ورق خواهیم زد

998

تا تو مراد من دهی 

کشته مرا فراق تو 

تا تو به داد من رسی

 من به خدا رسیده‌ام 

رهی معیری

997

بی نیازی و بی رنجی

996

یه معبد میخواد،

با یه دنیا 

سکوت و آرامش 


995

خروش زنده رود،

برای مردن

در دل گاوخونی 


994

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

993

چیزی، 

که نمیدونم چیه

992

هیچ انگیزه ای 

برای هیچ

کار خوب یا بدی 

نباشه 

991

بوگاتی و هامر

990

پنهان کردن احساسات,

بزرگترین اشتباه آدمهاست

989

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

988

30 هزار قدم