دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2575

بی خواب در سیاتل


2573

سعیده خسته ام از این زندگی

2572

دنیای زندونی دیواره

زندونی از دیوار بیزاره

داریوش

2571

واقعا هدفت از بدنیا اومدنم  چی بوده ؟

دیدن این همه بدبختی و نکبت 

مرسی دیدم و می تونم حدس بزنم ادامه اش چقدر نکبت تره 

کوتاه بیا 

2570

هر آگهی ترحیمی می بینم میگم خوش بحالش از این زندان آزاد شد 

البته زندان تن منظوره وگرنه حیفه آدم این بهشت برین را از دست بده!

2569

"همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم 

سرنوشتمون یکی هردومون مسافریم"

به یاد روزای تلگرام 

2568

اینقدر غمگینم که حتی گریه هم نمی کنم 

2567

کاش امسال بدنیا نیام

2566

تا حالا معنی یأس را اینجوری درک نکرده بودم

2565

مرده شور این زندگی را ببرند 

2564

20:25 یک شنبه 17 نوامبر 2019 

2563

آقای اوه

2562

بیمار انگلیسی

2561

PASSENGERS

2560

میشه صبر کرد تا اینترنت وصل بشه

لانگ دیستنس

2559

کره شمالی

2558

از 4 سالگی تا الان 

کی قراره به آرامش برسیم

2557

کاش با صدای نوتیفیکیشن تو بفهمم اینترنت درست شده

2556

هر چی می گذره دلتنگی بیشتر میشه 

کاش حداقل می تونستم بهت sms بدم

2555

بهت گفتم اینترنت قطع میشه باور نکردی و با هم حرف نزدیم

بقیه فرصت های زندگی هم همینجوری ازدست دادیم و تو ...

2554

به تو گفتم منو عاشق نکن دیوونه میشم

معین

2553

 بدون اینترنت جهانی

2552

امروز بهترین فرصته که برم آرایشگاه ولی اصلا حوصله تحلیل های دوزاری آرایشگرا رو ندارم پس قربون تارهای سفید موهام میرم

2551

اینترنت دارم و ندارم 

اتفاق عجیبیه

تمام شبکه های اجتماعی قطعه و تقریبا دسترسی به دنیای بیرون نداریم 

صفحه های داخلی باز میشه پس نماوا باز میشه پس امروزحتما رابین هود می بینم 

2550

دنیامی

2549

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2548

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2547

گذشته:

15 سال خواستم مثل خواهر نداشته اش باشم 

با اینکه خیلی بداخلاق و دیرجوش بود با اینکه بهم حسادت می کرد و فکر می کرد برادرش را ازش گرفتم 

 تلاشمو کردم و تا تونستم مهربونی کردم  

برای ازدواجش و بدنیا اومدن دخترش کنارش بودم و بعدا برای نگهداری بچه اش 

ولی آخرش...

 پروفایلش را نگاه می کنم خیلی غریبه است برام 

نه دوسش دارم نه ازش دلخورم 

خواهرشوهر سابق نمونه ی آدمهایی است که در گذشته ام نقش پررنگی داشتند ولی الان هیچی نیستند هیچی

2546

فرمول برنامه ریزی

دیمون زاهاریادس

2545

تو تنها میتوانی آخرین درمانِ من باشی،
و بی شک دیگران بیهوده می‌جویند

محمد علی بهمنی

2544

دوست نداشتن را یادت نمیاد

منم که جونمو برات می دادم 

پس چرا از هم دور  شدیم؟


2543

چند تا دختر رفته بودند کنار باغ مخفی ام و از پاییز خوشگلش عکس می گرفتند 

حسودی ام شد 

باغ خودمه چند ساله دارم گذر عمرم را کنارش ثبت می کنم

وقتی درختای نیمه جونش از دیوارای کاهگلی سرک کشیده و بهار را دیده  و شکوفه کرده

روزای تنهایی و در قفل شده اش 

طوفان درش را از جا کند 

 در را گذاشتند ولی این دفعه قفل نکردند رفتم داخلش و با درختاش از نزدیک سلام احوال کردم

حتما تو این باغ عشقی جون گرفته

درختا حکایت های قشنگی دارند تعریف کنند 

دوستش دارم و نمی تونم ببینم کسی دیگه بهش نزدیک میشه 

دخترا رو صدا کردم  بهشون گفتم اونجا سگ داره مراقب باشند 

خیلی ترسیدند و با وحشت فرار کردند هم خنده ام گرفته بود هم دلم خنک شده بود عذاب وجدان هم  گرفتم 

از من همچین کاری بعید بودولی خوب کردم 

بهشون گفتم من تازه اونجا بودم الان سگی نیست ولی ممکنه بیاد ولی دیگه ترسیده بودند و فقط فرار می کردند

اگه نمی گفتم میومدند بهار خوشگلش هم می دیدند

دروغ هم نگفتم خودم یه بار دیدم یه گله سگ می رفتند اون طرفی 

حالا  دیگه دخترا نزدیک باغ هم نمیشن منم از ترس سگها کمتر میرم ولی باغم برای خودم می مونه 

2542

34 ساله  با این ماجرا کنار نیومدم و هر دفعه یه جون ازم کم شده

2541

زنگ اول کلاس نداشتم ولی باید در مدرسه باشیم 

 دلم نمی خواست برم مدرسه پرپر هم شدم و حالم بده پس زنگ اول را به خودم استراحت دادم و همین یه ساعت دیر رفتن چقدر روحیه ام را خوب کرد 

"Yanıma koşa koşa gelsen" رویا زینت سالی گوش میدم به یاد...

2540

نمایشنامه کالیگولا

کامو

باید دید

2539

دو پرسش برای خودشناسی

1)اگر قرار باشد بابت کاری که انجام میدم دستمزد نگیرم آیا باز هم به کارم ادامه میدهم؟ اگر جور دیگه مالی تامین باشم آره

2)اگر تنها یک سال دیگر زنده بودم آیابه  کاری که هم اکنون انجام می دهم ادامه می دادم؟ قطعا ولی به صورت نیمه وقت

نتیجه:باید کارم را کم کنم 

2538

چراغ دل شوهرت را روشن کن(pdf)

الن کریدمن

خوب بود فقط بعضی قسمتهاش احمقانه بود 

2537

پدر و مادرش جدا شدند 

بچه با پدرش زندگی می کرده پدر رفته خارج بچه مونده پیش پدربزرگ مادربزرگ 

مادر را آخر هفته ها می بینه 

مامانش میگه اوضاع بچه خوبه و زن عموش که خاله اش هم هست هواشو داره 

بعضی وقتها با چشم اشکی میاد مدرسه 

امروز با هق هق اومد پیشم میگم دوباره چی شده گفت خانم حالم خیلی بده یکمی بغلش کردم تا آرومتر شد گفتم حالا بگو چی شده گفت مامانمو می خوام 

یادم به گردو افتاد و اشکام سرازیر شد

 جوری که بچه از شدت تعجب  ساکت شد چشماشو پاک کرد و منو نگاه می کرد 

گفتم امروز 1 شنبه است 4 شنبه هم که تعطیله  2 روز دیگه مامانتو می بینی یکمی دیگه تحمل کن 

2536

عشق:

 داشتم کارت جشنواره را  می گرفتم که نگام بهت افتاد 

نمی دونستم این پسر خوشتیپ آبی پوش  23 سال بعد میشه تمام آرامشم 

با تو خوشبخت ترین 45 ساله دنیام


2535

صدای تو آرامش منه