دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

115

می خواد مثل اون روزا با صدای رعد و برق پا برهنه بدوم تو حیاط و تند تند کمک مامانم لباسهای روی بند را جمع کنم

دلم می خواد مثل اون روزا تو حیاط کودکی زیر بارون می موندم,چشمهامو می بستمو و دهنمو باز می کردم

بارون زلال بود اون روزا


114

دوباره باید بدنیا بیام

حوصلشو ندارم

بسه دیگه

113

 فردا می تونه روز خوبی باشه ولی من زهرمار خودم می کنم

112

من و این همه تنهایی محاله!

111

کم آوردم

خیلی زیاد کم آوردم

110

درد و غم هیچ دو نفری شبیه هم نیست 

مثل اثر انگشت

109

به این امید,دیگه امیدی نیست

108

 با  روشن بودنم تنهایی کس دیگه را پر می کنم

آدم وقتی تنهاست همه را مثل خودش می دونه

شاید تنها نباشه

شاید دل به روشنی چراغی دیگه داشته باشه

ولی اگه تنها باشه این روشنی همراهیش می کنه

نیازی به حرف زدن نیست

تو همین سکوت هزار حرف زده می شه

شنونده باید عاقل باشه

می گه رفیق غم نخور

من اینجام

منم مثل خودتم

کله سحر روز تعطیلی اومدم تو این دنیای مجازی

اومدم تا  حقیقتو فراموش کنم

غمت نباشه رفیق

107

اضطراب قبل از تولد گرفتم


106

میرم تو کما

می فهمم

می شنوم

می بینم

عکس العملی نشون نمیدم

دربارش فکر نمی کنم

دلم نمی لرزه

عصبانی نمی شم

خوشحال نمی شم 

اینا خوب نیست

تجربه کردم قبلا

این بار داغونم

اینم می فهمم

105

دارم تو اف بی فضولی بچه های فامیل رو می کنم

یکی از دخترا اسم همسرش را که اضافه کرده تو پروفایلش,

همسرش که اونم فامیله

براش عشقولانه نوشته

اونم عشقولانه تر جواب داده

حس خوبی بهم داد 

همیشه یا تو عروسی دیدمشون یا عزا

و تو هیچ کدوم از اینا نمی شه حالت واقعی آدما را دید

ولی می بینم که عاشقانه زندگی می کنند

و این خوبه

امیدوار کنندست

دختر عمو عمه ها حرف تو دهنشون نمی مونه

وگرنه تو مهمونی امشب براشون تعریف می کردم

104

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

103

این دفعه نتونستیم تو این راهرو باریک جوری از کنار هم رد بشیم که بهم نخوریم

تازه اون موقع فهمیدم دلم برات تنگ شده

102

دو ساعت دیگه اش رفت

این زندگی مسخره رو می گم

101

8 صبح 

نت گردی می کنم

یکی دستش را گذاشته رو آیفون و بر نمی داره

وحشت زده بلند می شم

مهمونه؟

مادر شوهره

دلمه درست کرده برامون آورده

الان که صبحه!

فصل دلمه هم که نیست

مامانمه

اومده حالمون را بپرسه

حال کیو؟

ما که چیزیمون نیست

آخ آخ

اومدند ماهواره را جمع کنند

صدای زنگ همسایه هم میاد

خودشونند

کاش بچه همسایه در رو باز نکنه

آیفون را یواش بر می دارم

یه آقاهه:منزل گودرزی؟

آهان با اون همسایمون که لُرند کار دارند

بچه همسایه:زنگ بالایی کناری مارو بزنید

آقاهه:کناری شما؟

بچه همسایه:نه,بالایی کناری ما 

آقاهه:بالایی شما؟

بچه همسایه:بالایی کناری ما

آقاهه:من یادم نیست زنگ شما کدوم بود

من:صدای خنده من

آقاهه:خانم گودرزی

آیفون را میزارم 

دوباره می شینم سر لپ تاپ

فیص بوق چرا قطعه

آخ آخ لابد وی پی دوباره قطعه

امروز چه خبره؟

چه ماهیه؟

چندمه؟

کاش تا وصل بودم یه سری بالا..زده بودم

کلا اینترنتم قطع شده 

کودتا شده لابد

ای بابا این سیم چرا قطع شده

اَ اَ ه

اون موقع بلند شدم ببینم کیه زنگ می زنه کشیده شده

 خروس بی محل

100

هنوز یک ماه نگذشته, صدمین پست را می نویسم

تازه نصف شر و ورایی که تو مخم بود را ننوشتم

فکر کن!

99

کشتی شکسته ای که موج دریا انداختتش وسط یه جزیره ناشناخته

گیج و ویج داره موجودات رنگ و وارنگی که تو جزیره ولو هستند را نگاه می کنه

منم وسط گوگل پلاس

98

زندانبان نمی تونه روح زندانی را پشت میله ها اسیر کنه

97

نرفتن من نه به برف ربطی داشت

نه به مسمومیت اون کیکی تولد لعنتی

نه به مسابقه شطرنج گردو

نرفتم

چون خوب نیستم

هیچ کس نگرانم نیست

نه تو نه مامانم

هر دو بهانه مسمومیت را راحت قبول کردید

ولی هر دو نمی دونید

که من کیک بالا نمی یارم

من دارم خودم را رو خودم بالا میارم

96

من

تو

انتظار

سکوت

تو شروع کردی

من تمامش می کنم


95

موش و پنیر و یک ماز پیچ در پیچ

94

برف پاییزی

93

با تشکر از آسمون و ابرا که امشب که من بی خواب شدم منو همراهی می کنند

جونم چه رعد و برق و تگرگی

92

رکورد زدم

5 ساعت بی وقفه بازی کردم

91

روشن می مونم تا بدونی

برای نبودن با تو گفتم بای

نه برای رفتن

90

منو تا این حد خنگ تصور کردی یا واقعا بهتر از این نمی تونی دروغ بگی

89

بارون می اومد

 عجله داشتم

از کنار پارک کوچیکی رد می شدم

پسر جوونی داشت مهره های تخته را می چید

روی میزی که برای شطرنج بود و سایه بان داشت

حریفی نداشت

نگاهش کردم,اونم نگاه کرد

رد شدم بازم نگاه کردم بازم نگاه کرد

برگشتم

با لبخند پرسیدم تخته؟

گفت آره

گفتم می تونم یه دست باهات بازی کنم

با لبخند گفت آره

بازی کردم

بازی زیر بارون

تجربه نکرده بودم

خیلی چسبید

باخت شیرینی بود

 یادم باشه

بازم از کنار اون پارک رد بشم

88

برای مریضی که خجالت می کشی به هر کسی بگی بری دکتر و بعد از اینکه شرح بیماریت رو دادی ببینی دکتر بهت لبخند می زنه و می گه شاگردت بوده

87

گرفتار مسخره ترین سوال دنیا شدم.چی بپوشم!

86

این رگبار بارون بی مقدمه به اندازه بوسه بی هوا مزه میده

85

گردو ارگش را آورده و به شکل وحشتناکی صداهای ناهنجار در میاره

هیچی نمی گم

هدفون می زارم و صدای آهنگی که گوش میدم را زیاد می کنم

بدتر شد

سرسام گرفتم

گردو می گه مامان یه آهنگ بزنم

می گم بزن

اینبار یکی از آهنگایی که بلده را می زنه

بهتر شد

یه عالمه ظرف نشسته دارم

تو خونه انگار زلزله اومده

شام نداریم

و من خسته ام 

خیلی خسته

84

 ماه از پشت ابر بیرون آمد

83

از وسط دو تا ماشین که نزدیک هم پارک شده اند رد نشو

احتمال تصادفت با گربه زیاده

82

می دونی از این موضوع خاطره بد دارم

برای همین خواستی توجیه کنی

فایده نداره

81

همیشه کلی ناله می کرد و از بدبختیاش می گفت

مالی,خانوادگی,عاطفی,جسمی

منم دلداریش می دادم

تا اینکه حوصلمو سر برد

......


نوشته بود حالش خوب نیست

نگرانش شدم

نوشتم چی شده

نوشت جراحی کرده

نگران تر شدم 

دوباره باهاش حرف زدم

پرسیدم چی شده

گفت می گم

تو چه خبر

این بار من شروع کردم

تا تونستم از بدبختیای داشته و نداشتم حرف زدم

شاید دلش خنک بشه و کمتر ناله کنه

گفتم و گفتم

خیلی آروم گفت

آخی طفلکی

چقدر گرفتاری

ایشالا حل می شه

من که روزای خیلی خوبی دارم

کارم ...

نامزدم....

درسم...

گفتم پس چرا حالت بد بود؟

گفت آخه اون روز بعد از جراحیم بود.حالم بد بود و می خواستم با یک دوست درددل کنم

پرسیدم چه جراحی کردی؟

گفت هیچی.پام....

مشکل خاصی نبود


ای بمیری خب زودتر می گفتی من اینقدر خودمو ضایع نمی کردم

80

آدمهایی که بهشون فکر می کنی و دوستشون داری خودشون خود به خود,بدون تلفن و اس ام اس و ایمیل و مسیج و کامنت و لایک و ... می فهمیدند.


79

نمی دونی تو که عاشـــــــــــــــــق نبودی چه سخته مرگ گل برای گلدون

گل و گلدون چه شبها نشستند بی بهانه واسه هم قصه گفتند عاشقانه

چه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدون

مثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون


هنــــــــــــوزم این آهنگو دوست دارم

78

جانم به این بارون که هنوز می باره

77

اینقدر تو هر کاری افراط می کنم؟

صفحه اول یاهو

مکعب روبیک...

چشمامو می بندم,وسوسه نشم


76

می دونم بخاطر تولدت و کادو گرفتن و کیک خوردن هم که شده فعلا دعوا و قهر نداریم

ولی نمی دونم تا تولد من پرچم سفید بالا می مونه یا نه