پینوکیو
سرگردون داریوش تنها یادگاری که ازت بجا مونده
دستهای یه جراح
میگفتی مهربونم نه عاشق
حال امشبم را نمیفهمم
تو ذهنم نمیتونم هیچ نتیجه گیری بکنم
فقط مینویسم یک سال گذشت
از اروند کنار که رد میشدم مطمئن شدم
از این شهر هم خاطره پیدا کردم
حالا تلخ یا شیرین یا تهوع آور یا خنده دار
چه فرقی میکنه
با تو شروع میکنم
گذشته را ازاول تصور میکنیم
گذشته ی جدید
با آدمهای جدید
استاد مارکوپولو
زلال ترین رودهای جهان
در وجودت جاریست
نزار منطقی بشیم
بزار این دیوونگی نجاتمون بده
بزار شعله ور بمونه این آتش
فقط ما میفهمیم وفاداری یعنی چی
تو از خودت میگی و اشکای من سرازیر میشه
برای خودم
برای تو
برای این رنج