دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

845

آخرین روز دبستان

844

پرویز،پسرمون

843

بعد از طوفان 

باید شعری تازه گفت

آهنگی تازه نواخت

باید در چوبی این باغ ها را

که در رویاهای مان شکل گرفته اند

رو به شهر باز کرد

باید همه چیز را از نو ساخت

هیچ بادی لانه ی پرندگان را 

دوباره سر جایش نمیگذارد

رسول یونان


842

عشق لالایی بارون تو شباست

نم نم بارون پشت شیشه هاست

841

خنده در حد دل درد

840

مرا با نگاهت به رویا ببر

مرا تا تماشای فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سراب

مرا تا تکاپوی دریا ببر

اصفهانی

839

بادام تلخ

838

بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

837

نخوابیدن و 

جرات تکان خوردن نداشتن

این است بستر زناشویی

میلان کوندرا

835

بی تو صفا نداره

834

میرم جای من اینجا نیست

عشق تو زیبا نیست

رویا نیست 

833

احساساتیم

832

گو گیجه گرفته

831

یه دوست باحال

830

با خودت دوست شو،

 اینگونه هیچگاه تنها نخواهی شد

 لائوتسه

829

بوی بارون و

یاس امین الدوله

828

که حالم را عوض کنه

827

عمو سیبیلو شوت کن بیاد

826

-بوی عشق میاد

-کثافت کشتمت

825

مرگ چند روزه

824

اردیبهشت 

و تکرار خاطراتت

823

خودم

خودمو نمی فهمم

822

به هیچ یار مده خاطر و هیچ دیار

که بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار

سعدی

821

یک شب نبودنش،

با من چه کرد

820

تا کی باید تاوان

پس بدم

819

وجدان،

جاسوس دو طرفه

دل و عقله

818

خوشحالم 

برای خانمی که

بعد از گذشتن

سالهای حسرت,

سالهای تهمت,

سالهای بی محبتی,

بعد از گذشتن سالهای سخت طلاق,

طعم خوشبختی را چشید. 

حوشحالم برای برق چشمان زیبایش 

817

 مثل کسی که

 چاق شده

و  هنوز

لباسهای تنگ می خره 

816

آی عشق

 آی عشق

رنگ آشنایت 

پیدا نیست

شاملو

815

بی تفاوت بودن

وقتی نیستم