دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

3135

فکر اینکه یه نفر تو دنیا هست که می دونه تو دلم چی گذره و می تونم براش درددل کنم بدون هیچ قضاوت و نصیحتی آرومم می کنه 

امروز که بغضم ترکید و کلی به حال دلم گریه کردم 

3134

نسبت به انگشت حلقه حساس شدم

3133

امسال تموم میشه بدون اینکه هیچ کدوم از ششمی ها پیله کنه و ....

و این از مهمترین مزیت های کلاس مجازی بود 


3132

حالا که من در بدر شهر توام  کو به کو 

قصه تنهایی من را می دونی مو به مو 

هیچی دیگه آخر شب شد مغز من رفت رو کانال شماعی زاده 

پیاده روی فردا صبح با شماعی زاده و اون آهنگ فرانسوی  danse

 خط و نشون آرون افشار هم میذارم کنارش و با حس و حال شدیدا بهاری که دارم حال میده

3131

برای تصور یک داستان یک  خیال یک رویا یا هر اسم دیگه تو گوگل مپ فاصله مکانی و زمانی را دیدم و مسیرهای دسترسی و ساعت حرکت اتوبوس و قطار و هواپیما هم چک کردم و جوری صورت واقعی بهش دادم که انگار امروز این سفر را رفتم اتفاقا خیلی هم خوش گذشت

3130

سال هفتاد و چند تو کتابخونه مرکزی دانشگاه با یه خانمی دوست شده بودم که درباره .... های اصفهان تحقیق می کرد و می خواست فیلم بسازه قبلش هم تو چند تا کار سینمایی همکاری های کوچیکی کرده بود 

من اون روزا خیلی افسرده و تنها بودم و این خانم و پروژه اش سرگرمی خوبی بود و بعضی جاها همراهش می رفتم مثلا یه بار با هم رفتیم دفتر ابراهیم ... تو خیابون فردوسی و چه مرد هیزی بود یا رفتیم .... را دیدیم و ... 

همون موقع ار.. همکلاسی دانشگاهم خیلی تلاش می کرد که بهم نزدیک بشه و از هر فرصتی استفاده می کرد که با هم حرف بزنیم  درسته که مرض داشت ولی اون موقع خیلی حال و هوامو عوض می کرد و همیشه از این کارش خاطره ی خوبی تو ذهنمه بعد هم که با هم دوست شدیم و ... 

گذشت تا چند سال پیش که دوباره با ار... در ارتباط بودم نمی دونم حرف چی شد که تعریف کرد اون سالها یه بار که میومده دانشگاه یه خانمی را سوار می کنه که فیلمساز بوده و ...منم تعریف کردم که همون سال با همچین خانمی دوست بودم و معلوم شد هر دو یه نفر را میگیم و البته اون خانم یه مشخصات دروغی به ار... گفته بود و ار... هم یه چیزی را از من پنهون کرد که نفهمیدم چی بود و مهم هم نبود 

حالا یه جا درباره موفقیت یکی از فیلمهای اون خانم خوندم و یه قسمتی از یکی از فیلماشو دیدم و جالبه که کاراکتر فیلمش هم اسم ار... بود 

خلاصه که دنیا خیلی کوچیکه و من تا جایی که بشه خاطرات این دنیای کوچیک و بعضا عجیب را باید اینجا بنویسم 

3129

پیام های فیس بوک را چند وقت یه بار که باز میکنم چیزای جالبی می بینم 

یکی که ترم بالاییمون بود و من از اکیپشون می ترسیدم از بس لات و بچه پر رو بودند هزار سال پیش پیام داده  و من هزار سال بعدش تو آرشیو پیام ها دیدمش 

پسر فلان دوست خانوادگی که هزار سال پیش هم بازی بودیم  از آلمان پیام داده  و مطمئنم اثرات دلتنگی بوده وگرنه از ترس زنش و پسرعموهای من محاله از رو مرض بوده 

یکی پیام داده که مدرکش فلانه و شرکت نفت فلان شهر کار می کنه و از عکس من خیلی خوشش اومده و ... 

یکی دیگه فقط نوشته لری؟ 

و یکی که اسمش عجیبه به نظرم میاد همونه که تو تلگرام پیام داد و ادعا داشت که با آیدی منو پیدا کرده و اگه اون باشه چقدر پیگیر و ترسناک

و چند تا هم پیام های سلام و سوال دارم و ...

 آخرین پیامی که اومده یارو تو عکس پروفایلش با همسرش نشستن رو نیمکت پشت به عکس دستش گردن همسرش عکس بچه اش هم گذاشته کاورش اون وقت به من پیام داده امکان آشنایی با شما هست ؟

و شاهکار پیام ها یه عراقیه که پیام داده مرحبا و تو پروفایلش لباس ارتش عراق را پوشیده همینقدر ترسناک   

و البته من جواب هیچ کدومو نمیدم 

همه این پیامها به خاطر عکس پروفایله یه عکس پروفایل ساده با حجاب کامل آخرین عکسمو که صبح تاسوعا تازه از خواب بیدار شده بودم و می رفتم برای نذری مامان خرید کنم وسط راه گرفتم 

 می تونم عکسو پاک کنم می تونم عکس گل بذارم و خودمو  قایم کنم ولی چرا مردم را از دیدن  زیبایی ها محروم کنم

همینقدر از خود متشکر 

3128

هیچ وقت بهش نگفتم که اولین بار که دیدمش فکر کردم این بچه مدرسه نداره؟ این وقت روز اینجا چیکار می کنه

3127

من هنوزم دربدر اون فیلمی هستم که توش بدری خله داشت 

 داستانش زیاد یادم نمیاد اسم فیلم و هنرپیشه هاش که هیچی

3127

ایران یک انقلاب سینمایی 

نادر تکمیل همایون

3126

تراپیست عزیز زنگ زده  صداشو که شنیدم غم عالم به دلم ریخت بس که افسرده حرف میزنه میگه می خواستم صداتو بشنوم  بهش گفتم حالم خوبه و خودم می تونم حالمو خوب کنم 

3125

مال من میشی صبر کن یه ذره 

دیدی گفتم جون دو تامون

چقدر دنیا اینجوری خوبه برامون 

که هست دلم پیش دلت 

مهراد جم

رنج سنی که میاد پایین بایدم با آهنگای مهراد جم عاشق بشم 

وقتی با لاک یاسی کنار اومدم با اینم کنار میام

 چرا که نه اینم یه مدلشه


3124

 انگار برای وضعیت روحی من آلارم گذاشته تا داغونم در بدترین لحظه ها پیداش میشه میاد شارژم می کنه 

دوسش دارم 

«بعدت چی میاد به سر قلبم   هواییم کردی تو رسما  بکن و ببر این دلو»

3123

قبل عید جوگیر شدم و برای ... بیعانه دادم که بعد عید شروع کنم حالا پشیمون گشته ام و پول را امروز پس گرفتم 

 زین پس شب عید ها از این کارا می کنم خودم که اسفند و فروردین پول ها را به باد میدم حداقل بدم دست کسی دیگه آخرای فروردین پس بده  از فقر و فلاکت نجاتم بده

3122

مامان یه خاطره تعریف می کنه از اون روزا که آقاجون بود میگه عادت داشت وقتی می رسیدیم اول صندوق را خالی می کرد یا کفی ماشین را می تکوند بعد میومد بالا 

یه لحظه سفر زمان کردم  هوا  همونقدر بهاری و قشنگه من یه دختر بچه ده ساله ام خوشحال از همه چی دور از هر غمی

 با تمام وجود دلم خواست برگردم به اون روزا

3121

زشت ترین شاینو زده دقیقا رنگی که ازش متنفرم میگه اگه دوست نداری پاکش کنم یه نگاه به ناخنم کردم یه نگاه به دو نفری که خشمگین تو نوبت نشسته بودند  با لبخند زورکی‌ گفتم نه خوبه اینم یه مدله 

از اون روز هم دارم از زاویه های مختلف نگاش می کنم و با این رنگ نکبت به صلح رسیدم 

وسط کرونا جای ناز کردن نیست 


3120

وقتی شاعر میگه پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد یا تو جوانی عاشقی نکرده بوده و هنوز آدمها براش جذابیت داشتند یا ببین اون عشق چی بوده که تونسته آدم پیر دنیا دیده و هزارجور آدم تکراری دیده را سر شوق بیاره 

3119

پاریس تگزاس 

ویم وندرس

3118

وصیت می کنم سر قبرم هات داگ خیرات کنند

3117

فیلم druk 

شور زندگی و سر مستی

من که ای نخورده مست بودم

دوباره سر شوق میام؟

3116

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم 

تو هر شام مهتاب به یادت شکستم

تو از این شکستن خبر داری یا نه 

هنوز شور عشقو به سر داری یا نه 

داریوش 

3115

سه بار کنکور تجربی داد هر دفعه بدتر از دفعه قبل 

رفت ... اونجا هم دو سال امتحان داد و خروارخروار دلار خرج کرد تا بالاخره یه دانشگاه قراضه اون کشور دندان پزشکی را شروع کرد برای تکالیف دانشگاهش و ترجمه ها هم دست به دامن این و اونه حالا خواهرش استوری کرده و روز دندانپزشک را بهش تبریک گفته 

فکر نکرده نابغه شون یه موقع چشم می خوره؟

3114

تو برنامه غذایی امروز ۴ قاشق پلو بود فکر کردم یه ذره پلویی که تو بخچال دارم کمه و پلو بپزم گفتم قبلش قاشق کنم ۷ قاشق بود

 اینکه غذای گنجشکه من از اینم باید کمتر بخورم؟ چرا زندگی به اینجا رسید


3113

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

3112

برای اردیبهشت روزشماری می کنم نه فقط برای گرفتن حقوق و پایان بی پولی فروردین و غیره بلکه برای شروع دوره جدید با استاد جان و می دونم این دفعه هیجان انگیز تر از قبله

3111

_ طلوع عاشقانه با صدای قمری شروع شد من تعجب کرده بودم چون هیچ وقت ندیده بودم اصفهان قمری داشته باشه 

_خواهر بزرگه با خوشحالی تعریف می کنه که یه قمری تو حیاط خلوتشون لونه کرده میگه با صداش یاد بچگیام تو تهران میفتم و تنها چیزیه که ناراحتم نمی کنه چون خواهر بزرگه یادآوری خاطرات بچگیاش را دوست نداره 

میگم آره اون موقع اصفهان قمری نداشت ولی اینجا پر بود ولی الان اصفهان هم قمری داره 

و هر دو غرق میشیم در خاطراتمون 



3110

در خونه ام شیشه ای بود و سایه هایی از پشت در پیدا بود شروع کردم به جیغ و داد که آی دزد در را باز کردم پسر همسایه بالایی و چند تا پسر دیگه تو خونه ام بودند بازم جیغ و داد کردم بهشون میگفتم اینجا چیکار می کنید و نمی دونم چرا دائما می گفتم الهی بمیرید منتظر بودم مامانم و خواهرم و دامادمون بیان بالا صداشون را میشنیدم ولی کسی نمیومد پسرها هم گیج شده بودند فرار نمی کردند و فقط دور خودشون می چرخیدند  پسر همسایه هم مرتب معذرت خواهی می کرد و من همچنان جیغ می زدم و جیغ زدن تو خواب چقدر سخته
بدبخت پسر همسایه چرا من باید همچین خوابی درباره اش ببینم و البته بعد از این بهش مشکوک میشم 
بیا الان داشت می رفت پایین و تو پله ها سرفه کرد پس باید ازش ترسید و کرونا از صد تا دزدی بدتره 

3109

شب پنجره را باز میذارم از گرما خفه نشم صبح یخ می زنم برای اینکه صبح یخ نزنم شب پنجره را می بندم از گرما خفه میشم 

چرا نمی تونم تنظیم کنم 


3108

DRUK

(another round)


3107

نیامدی و دیر شد 

سایه


3106

مو قشنگ

3105

 یعنی بقیه هم مثل من اینقدر سریع تغییر فاز میدن؟ 

در حالی که داشتم به خاطر یه چیزی اشک می ریختم یادم افتاد که اون پیجی که ازش درباره پشت بوم سوال کردم یه عکس را استوری کرده و فکر کردم که این بیشعور پس چرا هنوز جواب منو نداده و رفتم که اینستا را باز کنم که دیدم بیچاره چند دفیقه پیش جواب داده و به این صورت بقیه گریه ام یادم رفت

3104

تا الان داشتم خاطرات را می خوندم و ۹ سال گذشته را مرور کردم و چقدر خوشحالم که اینجا می نویسم و خاطرات و  زندگیم را ثبت می کنم

3103

بی خوابی زده به سرم و یاد  .... افتادم  دانشگاه تهران درس می خوند  سال ۸۳ باهاش چت می کردم سنگ صبورم شده بود و تو اون روزای سخت  تنهایی ام را پر می کرد 

  یه بارم تو پارک ملت دیدمش و آروم  مهربون و دوست داشتنی بود نمی دونم چی شد که ارتباطمون قطع شد یه دوره کامپیوتر نداشتم و حتما همون موقع گمش کردم 

چند سال پیش اسمشو سرچ کردم و فهمیدم سال ۹۳دانشجوی دکترای .... بوده و  به خاطر عارضه قلبی مرده 

امشب مثل اون روزا باهاش حرف زدم و آروم شدم

روحش شاد

3102

وقتی بهش جواب رد دادم فکر کردم اثرات پریودی بوده ولی در هر حال روحی که به کارم فکر می کنم می بینم درست بوده 

چرا حتی فکر این بشر اینقدر لجمو در میاره؟ چرا از هر کسی که دوستم داره متنفر میشم؟, 

3101

امشب معنای لاغری را از دست دادم یه بشقاب پاستا خوردم بعدم همراه  با سریال دیدن  تخمه ژاپنی های عید را خوردم و از کرده ی خود دلشادم

3100

در حالی که تو هاردم دنبال یه فیلم از ویم  وندرس بودم نیمه پنهان را پیدا کردم و برای هزارمین بار دیدم و حتما یکی دو سال دیگه دوباره می بینم و مثل دفعه ی اول برام جذابه 

3099

فرانکل در کتاب در جستجوی معنا میگه برای پشت سر گذاشتن  هر سختی  و رنجی باید معنایی از اون رنج پیدا کنیم تا تحملش آسون تر بشه دارم فکر می کنم برای رژیم گرفتن  چه معنایی  پیدا کنم تا بتونم از شیرینی و آجیل های مونده از عید بگذرم و شکمم بشه مثل تره بار پر از کاهو و خیار و هویج 

3098

همه امیدوار بودند که وجود داماد جدید انگیزه بشه برای من که ازدواج کنم ولی کاملا نتیجه عکس داده و دلم می خواد خفه اش کنم از بس هر روز اینجاست و اصرار هم داره وقتی میاد همه خانواده جمع باشیم و در نهایت به خواهر کوچیکه گوشزد کردم که من اگه قرار بود هر روز یه مرد را تحمل کنم خودم ازدواج می کردم پس به شوهرت بگو‌ بیخیال دورهمی بشه

3097

 عکس منو که دیده گفته ... چشماش رنگی بود 

خواهرم می پرسه کراشش بودی میگم  تو بچگی همبازی بودیم این چیزا برامون مهم نبود ولی چه خوب یادش مونده و عجیبه خواهرش که از خودش بزرگتره یادش نمونده و میرم به خاطرات چهل سال قبل