دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1270

چند بار این ماموریت را به من می سپری

اینا نشانه است 


1269

از خلقت میگه و کائنات 

صدای آهنگو زیاد میکنم

"شب تاریک و قحطی ستاره..."

لبخند تو میاد جلوی چشام

"بارون نمیاد اینجا مرتضی"



1268

شب تنهایی زار و  

کسی هرگز نبود یار و

خراب یاد تو بودم

تو بردی از نگات ما رو

مازیار فلاحی

1267

قطره های اشک کم میشه

درد آروم میگیره

1266

محبت میکنه

میخندونه

سرگرم میکنه

نصیحت میکنه

شوخی میکنه

احترام میزاره 

شاید گذشته خودش را 

به یادش میارم

شاید میخواد آینده روشن را 

نشونم بده

روحم به روحش گره خورد

فرشته ی نجات این روزام



1265

چقدر این لحن سرد آشناست

تو بودی

نه کسی دیگه

وقتی منو نشناختی 

چه فرقی می کنه 

1264

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1263

فقط میخوام نباشم 

1262

دل من بیشترشکست 

یا دل دختربچه ی تنها 

1262

خودش را 

به خاطر عاشق بودنش 

نبخشیده

1261

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1260

یه وقتایی باید کسوف بشه

تا دوستت دارم های قبلی را

هضم کنی

1259

من مسیر ناگزیر زنده رود

1258

قویترین و دائمی ترین میدان مغناطیسی 

1257

تا دیروز همش روی سر و کله هم بودند 

 از سر و صداشون کلافه شده بودم

حالا یکیشون این طرف پنجره

 و یکی دیگه اون طرف نشسته

ساکت و بهم پشت کردند

دلم گرفت

1256

فقط میخوام برای خودم سنگ تموم گذاشته باشم

و بعدا از خودم دلگیر نباشم

1255

وقتی تو نیستی

دیگران تو فنجون سرک میکشند

و در نهایت

 این قهوه تلخ را باید نوشید

1254

عشق مثل چشمه نور میمونه

این بستگی به محل شما و آینه وجودتون داره 

که چقدر میتونه ازش برداشت کنه

میتونید توی سایه باشید و  

تصویر مبهمی از نور داشته باشید

میتونید زیر سایه یه درخت باشید و

نسیم خنک بهتون بخوره

یا حتی میتونید تو یه زندان باشید و 

فقط یه روزنه کوچیک ازش ببینید

برای یه نفر همه دنیاست و 

برای یه نفر دیگه فقط یه روزنه است

1253

تو مهربونی

نه عاشق

1252

چونان صاعقه بر من فرود آمدی

و دو نیمم کردی

نیمی که دوستت می دارد

و نیمی دیگر 

که رنج میبرد

به خاطر نیمه ای که

دوستت میدارد

1251

 هر کس هر چیزی را عاشقانه بخواهد 

 به ان میرسد

1250

این دیوونگی را ازم نگیر

1249

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1248

چیدمان خاطرات افقیست نه عمودی

1247

آدمها,

سلام و لبخندها,

درس و تجربه های جدید

1246

تیر چراغ برق کوچه مادر بزرگ

1246

بازتاب تیله های رنگی

1245

شب تا دیر وقت بگو و بخند 

صبح کسل و داغون تر از همیشه

هیچی چاه دلتنگی را پر نمیکنه

1244

یه شبایی خیلی نزدیکی,

خوابم یا بیدارم

......

1243

لعنتی حداقل شبا فکر کن و غصه بدبختیاتو بخور

1241

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1240

ببخش اگه من اینقدر گره کورم

1239

ذوق مجازی

1238

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1237

ذهنی که 

از مسایل عدسی میره چغازنبیل و سیلک 

روش های مخر ج مشترک رو به خورش کرفس اضافه میکنه 

در گذشته استمراری میره کنسرت گوگوش

نق میزنه چرا تو فریزر بستنی نیست

یاد تلفن دیروز میفته و نیشش باز میشه

خمیازه میکشه و حوصله رو کم کنی نداره

 میره گوشه ی نقش جهان و اشک میریزه



1236

صدای ضجه های زنی 

لابلای صدای پتک و آهن 

گم می شود

1235

روح آواره ی من بعد از من 

کولی در به در صحراهاست 

می رود بی خبر از آخر راه 

همچنان مثل همیشه تنهاست

گوگوش

1234

آدم ها با یک چمدان در دست می آیند 

بساطشان را در زندگیت پهن می کنند، 

تاثیر مثبتشان را میگذراند، 

آنقدری که دیگر نمی توانی حتی به نبودنشان فکر کنی چه برسد به حذفشان...

آن گاه از همان جایی که آمدند و سلام گفتند دقیقا از همان محل آشنا، چون غریبه ای ناآشنا خداحافظشان را می گویند و می روند...

تو می مانی و دنیایی از تاثراتی که زندگیت را تحت تاثیر خودش قرارداده و باعث بهبود حالت شده...

اما حذف کردن آدم ها گاه دست خودت نیست، 

گاه روزگار آن ها را از زندگی تو حذف می کند هرچند در قلبت ماندگارند، 

در یادت می ماند خاطراتشان، 

حضورشان را معنادارتر میکند گذر زمان برایت، 

تازه بعد تر میفهمی که بودنشان همانقدر خوب است که نبودنشان...

بعضی آدم ها از اساس بودنشان خاص یک برهه خاص از زندگیت هست، 

نباید بر همیشگی بودنشان اصرار کرد، 

اما آنقدر برایت 

در قلبت 

در یادت 

در دلت ماندگار می شوند که در نبودشان هم برایشان بهترین آرزو را داری...

بعضی آدم ها بی دلیل عزیز می شوند و بی دلیل هم روزگار حذفشان میکند...


من اینطور آدم ها را دوست دارم، 

زندگیم را معنادار می کنند 

و حضورشان هرچند کوتاه اما لازم و مفیده

1233


یک روز سرانجام با تو
وداعی آبی می‌کنم
می‌دانم
روزی از من خواهی پرسید
مگر وداع هم رنگ دارد
آن هم به رنگ آبی
من در جواب تو
فقط چشمانم را می‌بندم
سالی که بر من و تو گذشت
فقط  365 روز نبود
جمعه‌ها را باید دو روز حساب کرد

احمد رضا احمدی