چطور طاقت آوردم این یک ماه قد یه عمر سخت گذشت
یه جور چهره هست که منو یاد اون کثافت میندازه و خیلی حالمو بد میکنه
ازت میخوام تا قیامت منو با اون شیطان صفت حسود روبرو نکن
منتظر عکسهای اول مهرم باشه
بهت قول میدم سخت نیست لااقل برای تو
راحت باش دورم از تو و دنیای تو
راحت باش هیچکس نمیاد جای تو
دلشوره دارم من واسه فردای تو
محسن یگانه
(بالاخره باهاش ارتباط گرفتم)
پاییز عزیز آماده مبتلا شدنم
تا تو رفتی همه گفتند
از دل برود هر آنکه از دیده برفت
وبه ناباوری و غصه من خندیدن
آه ای رفته سفرکه دگر باز نخواهی برگشت
کاش می آمدی و می دیدی
که در این عرصه دنیای بزرگ
چه غم آلوده جدایی هایی ست
و بدانی که....
از دل نرود هر انکه از دیده برفت
قرنها است که زنان به مثابه آیینهٔ درشتنمای، این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.
ویرجینیا ولف
قبلا هم منو از افسردگی نجات داده بود ولی انصافا خیلی عوضیه
از بچگی با هم بزرگ شدیم یه دوره تو جوونی فکر کردیم عاشق شدیم ولی خیلی زود فهمیدیم بدرد هم نمیخوریم
ازدواج کردیم بچه دار شدیم طلاق گرفتیم
حالا هر کدوم درگیر مشکلات زندگی خودمون هستیم
من میتونم به بچه هاش درس بدم و وقتایی که پرستار ندارن ازشون مراقبت کنم اونم میتونه خیلی از مشکلات منو حل کنه
از سالهای جوونی هم خیلی گذشته و دیگه از اون احساسات هیچ اثری نیست و هر کدوممون دنیای خودمون را داریم ولی از ترس حرف فامیل حتی نمیتونیم سلام و احوال صمیمانه ای داشته باشیم چه برسه به کمک
بازم خوردم به در بسته
فکر کنم دیگه باید آروم بگیرم و این جنگ درونی را تموم کنم تا کم کم حالم خوب بشه
برای از دست رفتن رویاهام یه دل سیر گریه کردم و آماده ام برای قبول واقعیت
میدونم اگه حالم خوب بشه به زودی اتفاق های خوبی میفته
هر چی عاشق تر باشی بیشتر ازت دور میشه
مایوس نباش
من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سال بد یافتم
وهنگامی که داشتم
خاکستر میشدم
گر گرفتم.
احمد شاملو
دلم میخواد برای یه بچه کتاب داستان بخونم
اگه روزگار بد تو رو ازم گرفته
اگه خاطرات خوبمون از خاطرم نرفته
خوشبختیت آرزومه حتی با من نباشی حتی از خاطره هام جدا شی
سیامک عباسی
چطوری اینقدر بی رحمین
خیلی گاون
به صورت آفتاب سوخته ام نگاه میکنم
به نقش حنای روی دستهای سیاه شده ام تو آفتاب
به زخم جا مونده روی پام
به شالی که دختر بلوچ بهم داد
به خاطرات سفرم فکر میکنم
حتما باید سفرنامه بنویسم
از افتخارات نسل ما این بود که به یک نفر بچسبیم و یک عمرزندگیمون را فداش کنیم
ولی کانال پایه یاب را که بالا پایین میکنم به طرز فکر و زندگی نسل جدید حسودی میکنم
برای کنسرت سینما بدمینتون سفر و حتی پیاده روی آگهی میکنند و همراه خودشون را پیدا میکنند
تنها نمیمونند و لحظه ای خوش میگذرونند
میدونم لذت عمیقی نداره ولی مثل زندگی ما رنج هم نداره
بغضای پنهونم
چشمای گریونم
حال خوب و بدم و
به چشات مدیونم
خیلی دلتنگ تو ام
نمیخوای برگردی
محسن چاوشی
سفر عجیبی بود باید سفرنامه بنویسم
فقر و محرومیت اون منطقه
طبیعت قشنگ و متفاوتش
مردمش
و حال عجیب خودم
یه دنیای دیگه بود
من و این همه خوشبختی محاله
قبلا از محبت زیاد خاله های مامانم نسبت به خودم تعحب میکردم ولی از وقتی خاله مامان یه دختر کوچولو شدم احساسشون را درک میکنم
عکسای دختر کوچولو را نگاه میکنم
صداشو میشنوم که میگه خاله دوسم داری؟ میگم آره خاله جون
تو چی منو دوست داری؟ با شیطنت میگه نه و دو تایی غش میکنیم از خنده و من میمیرم براش
گردو رفته کلاس
منم تلویزیون را گذاشتم رو شبکه باحال پویا !
دینگ دینگ
و همین جوری که کارامو میکنم صدای کارتونها و موزیکهایی که پخش میشه را میشنوم و به یاد بچگی گردو حس و حالم خوب میشه
یه وقتایی میخوای تنها نباشی هم صحبت میخوای یا کسی را میخوای که دوستت داشته باشه و بهت محبت کنه و بهش محبت کنی
ولی یه وقتایی میخوای فقط اون یه نفر باشه حتی اگه هم صحبتت نباشه و نتونه تنهاییت را پر کنه