دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2328

نابودت می کنم

2327

دوباره  آهنگی که یادآور تلخ ترین روزای زندگیمه گوش میدم و گریه می کنم 

باید چند وقت یه بار این کار را بکنم تا یادم بیاد چقدر سختی کشیدم و از کجا به کجا رسیدم تا قدر خوشبختی الانم را بیشتر بدونم

"من از پشت شبهای بی خاطره 

من ازپشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دور و دراز

من از خواب چشمان نم آمده ام "

2326

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2325

مامانم همبازی خوبی بود حتی بهتر از خواهر بزرگه 

تو بچگی که خاله بازی و لگو بازی بزرگتر هم که شدم یه قل دو قل و دبرنا و تخته و ورق و اسم فامیل بازی می کردیم 

انشاهام را همیشه خواهرم می نوشت و یه روز که شیف عصر بودم و خواهرم مدرسه بود یادم افتاد انشا ننوشتم و مامانم برام نوشت یادم نیست چی بود ولی درباره چوپان دروغگو بود و اینقدر ا اون انشا کیف کردم که هنوز لحظه خوندش یادم مونده

یه دوره هم علاقمند به رمان های تاریخی شده بودیم و مامانم کتابهایی که می خوند را ریز به ریز برام تعریف می کرد شاید اون موقع حوصله ام سر می رفت ولی یادآوری خاطره اش برام شیرینه

و الان وجودش در دنیای مجازی و قدم به قدم پیشرفتش قشنگه و با هر کار جدید ی که یاد می گیره کیف می کنم 

و جدیدا وقتی  تو استوری برام کامنت میذاره  کلی تو دلم قربون صدقه اش میرم

2324

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2323

تمام دلخوشیم شده


2322

تمام هفته دلتنگی و آخر هفته چند خط چت و چند تا استیکر و بغضی که می ترکه و صدای هق هق که تو گلو خفه میشه

این شده روزگار خوشمون

2321

کلاغها غار غارو  سر کردند 

مسافر من که تو راه نیست ولی خوشبحال هر کی که داره سبد سبد گل می چینه و گره کارش وا میشه امروز

2320

رفتم سر پنجره که با هوای اول صبح کیف کنم تو کوچه را نگاه کردم دو ردیف ماشین دو طرف کوچه را گرفتند حتی جلوی در پارکینگ ها هم پارک کردند

حلوی ساختمون آقای استیری خدابیامرزدو تا موتورجلوی در ورودی پارک کردند و معلومه کلی دقت کردند که از سمت چپشون اهالی ساختمون بتونند رد بشن  لبته یه نفر و سمت راستشون هم حتی یک سانت نرفته باشه جلو در خونه همسایه

لعنت به این شهر

الان رسول نجفی باید بخونه کجاست اون کوچه چی شد اون خونه؟

2819

به جیک جیک این گنجشکا هم قسم ...

2818

خواب امشب که از دست رفت پس بیخیال 

پاشم یه خرکت خوب بزنم و روزم را خوب شروع کنم 

2817

هر دفعه دوستامو می بینم یه لیست بلند برنامه ی چینیم که بعدا اجرا کنیم 

آموزشی تفریحی گردشگری و با کلی انرژی از هم خداحافظی میکنیم  حتی از شیشه اسنپ سرمونو میاریم بیرون و داد می زنیم پس یادتون نره. خبر بدید و از هم جدا میشیم 

میریم تا چند ماه بعد و قرار بعدی و غر زدنا که چرا ما اینقدر تنبل و گرفتاریم و دوباره ازاول...

این دفعه قراره 

بریم اصفهان و تنکابن و یونان 

روزانه یک ربع تو گروه تلگرام نازیلا باهامون انگلیسی کار کنه 

تو ایتالیا کنفرانس فیزیک بذاریم مقاله ی منم فاطی بنویسه و من فقط برم ارائه کنم 

و قراره مهمونی دوره داشته باشیم 

چند تاش عملی میشه؟ 

2816

پست قبلی را برات فرستادم البته با کمی تغییر 

 صبح که بیدار بشی لابد گیج میشی اینا چیه این دختره دیوانه نوشته 

بعضی وقتا دلم برات می سوزه که خل و چلی مثل منو باید تحمل کنی که حتی حرفهای عاشقانه ام هم این شکلیه ...

2815

به این نور موبایل قسم 

به این 8 درصد شارژ باقی مانده 

به دل زار نامجو که فغان کم نمی کنه 

به صدای جاروی رفتگر خسته قسم 

برای همیشه دوستت خواهم داشت

2814

4 ساعت خوابیدم و تمام مدت خواب اَبرو دیدم آخر بیدار شدم رفتم تو آیینه دستشویی خودمو دیدم ابرو خرابه ولی  قربون صدقه خوشگلی خودم و موهام رفتم که دیشب خیس بود و  فر فری خشک شده بود 

گوشی دیوونه ام را برداشتم و بهش فحش دادم که دوباره خل شده و درست شارژ نشده 

رفتم اینستاگرام استوری های هدی رستمی را دیدم که رفته اهرام ثلاثه و به این فکر کردم که چرا دیدن مصر حتی تو آرزوهام نبوده و اینقدر ممنوعیت را راحت پذیرفتم 

تو یکی از استوری ها کیمیاگر با صدای نامجو را گذاشته بود ومنم هوس کردم صدای محسن نامجو همیشه آرامش بخش بوده برام 

دل زارم را پلی کردم برای خودم تا برای n امین بار گوش بدمش

دایرکت های استاد دیوانه ام را خوندم که هر سوراخی را می بندم از سوراخ دیگه خودشو می کشه جلو و حالا اینستا ول کن نیست و هر بار منو به گوه خوردن می ندازه که چرا قبولش کردم 

بیخود نبود درسشو سه بار افتادم  الان حتی اظهار نظرش درباره یه عکس را متوجه نمیشم از بس گنگ حرف می زنه و مجبورم به دروغ بگم بله آقای دکتر متوجه منظورتون شدم مرتیکه پیرکنه دست از سر کچل من بردار البته این چند تا کلمه آخر را تو دلم سرش جیغ می کشم 

رفتم اون یکی اینستاگرامم و استوری هایی که مریم x از عشق گذاشته بودرا خوندم و دلم جمع شد  چقدر برام آشنا بود...آشنا به اندازه ی 23 سال عمرم 

الان هم دارم به درخت سیب های کندلوس فکر می کنم و آرزوی قشنگمون که نمی دونم برآورده میشه یا نه 

امروز برم دو تا شنبه ی دیگه برم  این سال سخت تمومه جونم در اومد از این همه کار

2813

تو معلم من بودی ! تمام روزهایی که دوستت داشتم و تمام ثانیه هایی که دوستم داشتی. تمام لحظاتی که عاشقانه کنارم بودی و عاقلانه به من درسِ زیستن می دادی. 

من تشنه ی حرف های شیرین تو بودم و تو ؛

داشتی از من ، آدم بهتری می ساختی .از میان صد و بیست و چهار هزار و یک پیامبر ، تو عاشق ترینشان بودی ، و رسالت تو ؛تولد منی دیگر از من بود ...


نرگس صرافیان 

2812

 یک دماغ خجالتی که روسری سرش کرده 

 زشت ترین عکس دوره ی نوجوونی من این شکلیه که برای رعایت حال دیگر حاضرین در عکس پاره اش نکردم و حالا یکی از همونا عکسو گذاشته تو اینستاگرامش  و مثلا روز معلم را بهم تبریک گفته 

معلومه تغییر و پیشرفتم خوب بوده که اینقدر حسادت برانگیز شده حتی از طرف نزدیکانم 

2811

عشق

2810

مواردی که کمکم کردند

1_از مقایسه کردن خودم با دیگران دست برداشتم

همچنین از مقایسه کردن با کسی که فکر میکردم قرار بوده باشم نیز دست برداشتم

تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بوده ای

2_اطرافم را پر از انرژی های مثبت کردم

تو همان کسی می شوی که در گوشت خوانده می شود

3_چیزهایی که خوشحالم می کردند مشخص کردم و همان کارها را انجام دادم

باید زمان بیشتری را صرف انجام کارهایی بکنید که روحتان را نوازش می دهد

کم کردن کارهایی که فکرمی کنید وظیفه ی تان است اما در واقع از آنها متنفرید

خودت باش دختر

ریچل هالیس 

2809

با تو نفس کشیدن یعنی غزل شنیدن

رفتن به اوج غصه بی بال و پر پریدن

گوگوش


2808

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2807

مصلحت چیه؟

یه عمر زجر و دوری؟

 اصلا وضع ما دو تا را می بینی؟

بس نیست؟

2806

خدایا یه معجزه... برای من هم یه معجزه بفرست... مث ابراهیم. شاید معجزه من یه حرکت کوچیک بیشتر نباشه. یه چرخش، یه جهش، یه اینطرفی، یه اونطرفی

هامون

داریوش مهرجویی

2805

باهات خداحافظی کردم و از شدت دلتنگی بغضم ترکید و برای خودم و تو گریه کردم

این کلمه های تایپ شده و شکلک های لعنتی فقط دلتنگی را بیشتر می کنه

خیلی بی انصافیه که این همه سال تو رو اینقدر کم داشتم

2804

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

حافظ

2803

صبح، بدون تو

ظهر، بدون تو

عصر، بدون تو

شب اما پُر است از "تو"،

از خاطرات تو..

این روالِ هر روزه‌ زندگی من بود!

علی سید صالحی

2802

به انجام رساندن کارها 

دیوید الن

(مدیریت زمان با روش Gtd)

2801

✔مغز ابزار فکر کردن است نه دستگاه ذخیره سازی

✔100 درصد ظرفیت مغزتان رابرای همان کاری بگذارید که در حال انجامش هستید

✔تقویم فقط یک کارکرد دارد یادداشت قرارهای ملاقات هر چیزی که روز یا ساعت مشخصی دارد مثل جلسه یا نوبت دکتر باید در تقویم یادداشت شود همه ی وظایف یا اقدامات عملی باقیمانده بایدبه لیست اقدامات بعدی منتقل شوند

✔اگر انجام قرار ها کمتر از دو دقیقه زمان میبرد فوری انجامش دهید وگرنه در لیست اقدامات بعدی بنویسید تا در فرصت مناسب انجام شود

✔فایل تیکل داری دقیق و منطقی است که از 43 پوشه یا فولدر تشکیل شده باشد.31 عدد برای 31 روز آینده و دوازده عدد برای دوازده ماه آینده .وقتی به مرز پوشه اول می رسید یادداشت های ان را به 31 پوشه ی روزانه منتقل کنید

✔تمام ایده هایی که پتانسیل تحقق در آینده دارند باید وارد لیست شاید روزی شوند.این ابزار کمک می کند ایده هایی که می توانند در آینده بسیار مهم باشند را فراموش نکنید .لیست شاید روزی را هم میتوانید به چند لیست کوچکتر تقسیم کنید مثلا ایده های مربوط به علایق شخصی لیست سفرهایی که دوست دارم بروم و ...

✔اول هدف خود را تا جای ممکن دقیق انتخاب کنید.همه ی ایده ها را روی کاغذ بنویسید و سازمان بندی و دسته بندی کنید تا ببینید چه اقدامات عملی لازم دارید 

به انجام رساندن کارها 

دیوید آلن

2800

هر سال اردیبهشت را با هزار ذوق شروع می کنم و می خوام شاد باشم و همیشه اردیبهشت پرکار ترین روزای سال میشه و در نهایت با افسوس فراوان تمومش می کنم 

2799

ساعت و آب و هوای دلم را با شهر تو تنظیم کردم 

منتظرم بیدار بشی بیست و سومین  اردیبهشتمون را جشن بگیریم

2798

امشب همه چی به نظرم به گ... کشیده شده