دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

133

تلفن زنگ می خوره

گوشی را بر می دارم

یه دختر نوجوون سلام می کنه

می گه خاله گردو هست؟

با تعجب می پرسم شما؟!

می گه خاله منم نازنین دیگه

سعی می کنم صدای بچه گانه نازنین را یادم بیارم


گردوی من و دوستاش بزرگ شدند


نظرات 1 + ارسال نظر
عاطی چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://pransesbanoo.blogfa.com/


ایشالا همیشه سالم باشن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد