دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

149

همش می پرسید چند سالته

چند تا بچه داری

دیدم بی خیال نمی شه

گفتم شش هفت تا بچه دارم

نوه هم دارم

چند روز بعد پرسید

تنهایی؟

گفتم نه,نوه ام هم پیشمه

گفت شوهرت کجاست

گفتم خودم شوهرش هستم

گفت اِ پس شما شوهر ... هستید؟

گفتم آره

گفت می گم چقدر بازیش عوض شده

گفتم چطور؟

گفت شما بیشتر از خانمتون تک می دی

گفتم خانمها محتاط تر بازی می کنند

گفت بله درسته

!!!

نمی خواستم سرکار بزارمش ولی تقصیر خود فضولش بود

آخه پسر هم اینقدر خر و زودباور

اَه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد