دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

228

خواستم فکر کنم

بعد از مدتها,

کرکره ذهن را بالا زدم

تمام فکرهای این روزها,  هجوم آوردند

بعضی ها با هم و بعضی تک تک

گفتم یکی یکی, به نوبت

طاقتشان تمام شده بود,

فایده ای نداشت

فریاد می زدند و با هم درگیر می شدند

تا خودشان را پیش بیندازند

گیج شدم

کرکره را پایین کشیدم و تخت خوابیدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد