دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

506

بعد از طلاقشون

خانم را هر بار دیدم جوان تر از قبل شده بود

امروز عکس آقا را دیدم

چطور یکی می تونی اینقدر زود پیر بشه

نظرات 1 + ارسال نظر
فرخ(صادق) جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ http://dariyeh.blogsky.com

سلام دوست عزیز
چقدر اینجا مطلب میذاری و چقدر اینجا تنهایی؟!!
تو و دو سه تا دیگه از دوستان وبلاگستان رو هیچ وقت فراموش نمیکنم . شماها هر وقت که قاطی کردم و چند صباحی رفتم ، برام نامه و پیام فرستادید و نگرانم بودید .
افسوس که آدمهای همدل از هم دورند و آدمهایی که حوصله ی همدیگه رو ندارند همیشه ور دل هم هستند.
این بعضیا خیلی زیبا بود ... به عنوان یه مرد باید اقرار کنم که مردها در نبود جفت شون خیلی زود شکسته میشن .
برای همین هر وقت مردی زنش رو از دست داد ، اگه بتونم براش آستین بالا میزنم تا زود نمیره

ممنون فرخ عزیز
ممنون که شما هستید
اینجا خود خودم هستم بدون اتیکت و لقب و رودرواسی و ... این خیلی عالی و آرامش بخشه
همیشه پاینده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد