دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1000

هزارمین پست را مینویسم 

برای گردوی عزیزم که 

لبخندش دنیایم را زیباتر کرد.

مینویسم برای عشقم 

که آرام جانم شد.

می نویسم به یاد زادگاهم

که زنده رودش سرچشمه ی همه وجودم بوده.

می نویسم به یاد مردی که،

خط خوردگی سرنوشت

ما را کنار هم گذاشت.

می نویسم به یاد همه عزیزانم

به یاد دوستهای عزیزم

به یاد همه غم ها و شادی ها
تمام اشتباهات
تلاشها
گریه ها و خنده ها
روزهای سخت و خاکستری
شبهای بارونی 
روزهای آفتابی
می نویسم
برای خودم
برای خودم
برای خودم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد