دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

38

تو مهمونی ها اصولا ساکته

یا با کسی که بغل دستش نشسته پچ پچ میکنه 

بچه ها  را خیلی آروم صدا میکنه 

با لبخند و خیلی گنگ و کوتاه سلام و احوال میکنه

آخرین بار صداشو پشت تلفن شنیده بودم

تو ذهنم  پسر  کم حرف و بی عرضه17 سال پیش بود

با ترس سوار ماشین شدم

هر لحظه آماده یک ترمز شدید بودم 

ولی چه مردونه حرف میزد و رانندگی میکرد

و چقدر ازدنیای من دور بود 

نظرات 1 + ارسال نظر
نهال چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 06:01 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

آدما همش در حال تغییرند !

بعله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد