دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1376

خونه عمه نوساز بود 

هنوز پله های خرپشته را درست نکرده بودند

با نردبون میرفتند پشت بوم

یه بار با کلی جیغ و داد و ترس رفتم بالا 

منظره جنگل لویزان دیدنی بود

بعد از اون هیچ وقت جرات نکردم برم بالا

و حسرت اون منظره به دلم موند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد