دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1656

مامان تعریف میکرد که انشاهای مدرسه را از روی یک کتاب از احمد کوشا مینوشته 

کتاب از خودش نبوده و از یکی از بچه های فامیل میگرفته 

 اونم هر دفعه به مامان میگفته این کتاب ممنوعه است و نباید کسی بفهمه کتاب را از کجا آوردی 

معلم مامان هم متوجه شده بوده که انشاهاش را از روی اون کتاب مینویسه 

دیشب که دوباره این خاطره را تعریف کرد به فکرم افتاد تو اینترنت دنبال کتاب بگردم و بالاخره عکس روی جلد کتاب انشا چهارم دبستان از احمد کوشا را پیدا کردم

وقتی عکس را نشونش دادم اشک تو چشماش جمع شد و گفت آره خودشه 

شاید یه لحظه تونستم مامان را به کودکی اش ببرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد