دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1680

در هر سن و دوره کسانی تو زندگیم بودند که منو بفهمند و بتونم کنارشون ایام خوبی را  سپری کنم 

همبازی های کودکی و نوجوانی و دوچرخه سواری و اسم فامیل و هولاهوب و یه قل دو قل

هم صحبت های نوجوانی و فوتبال و بازیگرها و رمان و پسرهای محل 

دوستهای دانشگاه و عشق و موسیقی و سینما و جوانی

همکارها و همسرداری و بچه داری و شغل و پیشرفت 

دوستهای میانسالی و سفر و تفریح و دکتر پوست  و پچ پچ و خنده 

و حالا  دنیای مجازی و گذشته های فراموش شده و ساختمانهای قدیمی و سردر و پنجره 

نیمه گمشده یک نفر نیست 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد