دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1739

مدرسه مثل همیشه بود 

 کنسل کردن تور و جابجا کردن پول ماجرا شد و از همه خنده دار تر اینه که آقای...نمیدونه من کی هستم و منم تا رودرو ندیدمش قصد  ندارم  خودمو معرفی کنم 

رفتم صندوق اداره و از بس ذهنم درگیر بود نمیتونستم مبلغ را بنویسم و  به آقاهه گفتم حروفیشو بگو و  لابد تو دلش گفت معلم مملکتو ببین

بعد رفتم سوپری و یه کیسه  هله هوله خریدم امروز رژیم شکنی اساسی دارم 

آخرین عدد ترازو  64.5 بود و امروز شاید برگرده 65 اشکال نداره

 عصر ورزش میکنم 

و نقطه چین امروز ...

برنامه 21 روز برای این بود که به یه چیزایی کمتر فکر کنم و اتفاقاتی که تو این یازده روز افتاد باعث شده شکل فکرام عوض بشه شاید بشه گفت منطقی تر البته حال من قابل پیش بینی نیست

روز یازدهم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد