دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1749

مهمترین اسباب بازی بچگیام لگو و تیله هام بودند 

با لگوها برای تیله ها خونه میساختم 

خیلی به پله و راهروی پیچ در پیچ علاقه داشتم ولی آجر کم میومد و هیچ وقت نمیتونستم خونه ای که دلم میخواد بسازم

امروزکه عکس یکی از ساختمانهای وارطان را دیدم دلم لرزید 

ایوان و پله ها چقدر آشنا بود قبلا اینجا بودم 

تیله هام اینجا زندگی میکردند 

سعیده و پسرش از این پله ها بالا رفته بودند 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد