دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1893

دیروز تا 6 عصر فقط خوردم و خوابیدم و بعد از مدتها چند ساعتی تلویزیون دیدم

با سریال در پناه تو رفتم به زمان جوونی و شباهتم با خانم افشار که تو دانشگاه برام دردسر شده بود 

اون موقع فکر میکردم حتما در آینده یکی مثل محمد عاشقم میشه !

وخبر نداشتم که فقط ازدواجم با یه دیوونه شبیه داستان سریال میشه

6 به بعد همه چی خوب پیش رفت و همه کارها انجام شد

ولی بی حوصلگیم همچنان برقرار بود 

امروز به تلخی دیروز نیستم 

پیاده روی صبح سرحالم کرده

روز اول 

نظرات 1 + ارسال نظر
mehdi شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 11:03 ق.ظ http://pouch.blogsky.com

جالب بود
موفق و پیروز باشید

در ضمن تبریک پیشاپیش بنده رو بپذیرید
http://pard.is/LSMEw

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد