دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2006

21 ساعت را با بدترین حال ممکن شروع میکنم

6:57 اصلا دوست دارم بهش فکر کنم هر کاری هم میخوای بکن

8:56لعنت به بالکن روبروی کلاسم

10:15معتاده بود وسط پیاده رو چهارزانو نشسته بود و چرت میزد! من از اون بدترم

13:30حالم بهتره

14:55  نگران فردا هستم 

15:49 لعنت بهتون که نه میزارید برید نه مثل آدم میزارید دوستتون داشته باشیم

21:01 خیلی استرس فردا را دارم 

21:56 منت کشی و خر شدن من 

9:56 بی فایده است 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد