ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
با مستاجر قبلی تصفیه کردم و با مستاجر جدید قرارداد بستم
طبق معمول خونه ویروونه است و تعمیرات داره
کلی با تعمیرکار چونه زدم شب بیاد شیرها و دستگیره ها را سرویس کنه
یه کارگر هم گرفتم و فعلا ظاهر خونه را تمیز کردم و تحویل دادم
و همه این کارا و جابجایی های پول و چونه زدن برای مبلغ اجاره و شرایط و ...را امروزتنهایی بدون هیچ کمک و پشتوانه انجام دادم
و حتی اندازه یه اس ام اس دلخوشی نداشتم
خواستم خستگی در کنم رفتم تلگرام و یه فیلم دیدم از بچه های امریکایی که پدرشون جنگ بوده و بعد مدت طولانی همدیگرو میدیدند
دیگه بغضم ترکید و آرزو کردم کاش فقط یک بار دیگه میتونستم پدرم را ببینم و های های گریه کردم و سبک شدم