دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2177

با مستاجر قبلی تصفیه کردم و با مستاجر جدید قرارداد بستم 

طبق معمول خونه ویروونه است و  تعمیرات داره 

 کلی با تعمیرکار چونه زدم شب بیاد شیرها و دستگیره ها را سرویس کنه 

یه کارگر هم گرفتم و فعلا ظاهر خونه را تمیز کردم و تحویل دادم

و همه این کارا و جابجایی های پول و چونه  زدن برای مبلغ اجاره و شرایط و ...را امروزتنهایی بدون هیچ کمک و پشتوانه انجام دادم

و حتی اندازه یه اس ام اس دلخوشی نداشتم 

خواستم خستگی در کنم رفتم  تلگرام و  یه فیلم دیدم از بچه های امریکایی که پدرشون جنگ بوده و بعد مدت طولانی همدیگرو میدیدند

دیگه بغضم ترکید و آرزو کردم کاش فقط یک بار دیگه میتونستم پدرم را ببینم و های های گریه کردم و سبک شدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد