اگه یه شب به اجبار از بچه هاش دور مونده بود قدر زندگیشو میدونست
صد بار اگه افتادم از پا ننشستم
صد شهر غم آمد ولی من نشکستم
من در پی شهر تو صد بار دویدم
تو جایزه ای شد که جهان داد به دستم
پالت
معجزه یوگا و حال خوب بعدش را باور کن
در هر حالتی اشکم در مشکمه
الانم از خوشحالی و ذوق دارم اشک میریزم
اشکال نداره همین اشکها روحم را صیقل میده