دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2396

امروزچند تا اتفاق عالی افتاد اوضاع حساب کتاب قسط و بانکم درست بودو استرسم تموم شد 

اون نکبت هم سرجاش نبود و یه کچل موفرفری جاش نشسته بود 

رفتم باغ ملی و تنهایی برای خودم قدم زدم و سلفی گرفتم و دنبال کلاغها کردم و خلاصه حال کردم جای هیچکس هم خالی نبود

رفتم سی تیر هدفون و آهنگ موری خاکسار گذاشتم و تا خود میدون بهارستان پیاده رفتم و با ساختمونها سلام و احوال کردم و چقدرمزه داد 

بانک مسکن

 باغ ملی

خیابون صالح

 معجون پاساژ پروانه

 لاله زار

 آینه شمعدونی فروشیای مخبرالدوله 

چهارراه آبسردار  

آدمهایی که اومدن و رفتن و  خاطراتی که روز به روز کم رنگ تر میشه همه اومد جلو چشام 

سبک شدم و حالم خوبه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد