دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2387

رانندگی امروز عالی بود

یعنی در مقایسه با جلسه های قبلی عالی بود

امروز از اولش مربی دستش رو فرمون بود و چقدر چقدر چقدر من از این کار بدم میاد تو هر مورد دیگه هم همین بوده مثلا یکی میخواد تو گوشی یه چیزیو نشونم بده و هی دستشو بیاره جلو دلم میخواد خفه اش کنم 

خلاصه مجبور شدم با مربی تند صحبت کنم و بگم اجازه بده خودم برم هی نگو فرمونو نیم دور بچرخون یه دور برگردون برو راست برو کلاچ برو ترمز 

گفتم من نه میشنوم شما چی میگی نه میفهمم خودم چکار میکنم

بزار خودم برم هرجا خطر بود شما ترمزو بگیر

و اینجوری بود که حداقل 5 تا پارک دوبل درست رفتم و چند تا دور دو فرمون درست و البته چند بارم خاموش کردم یا رفتم لب جوب یا نردبک بود بزنم به ماشینای دیگه

تو اتوبان هم از بس فرمونو الکی چپ و راست کردم یه موتوری فحش خیلی بد داد و البته به خودش داد چون گفت ...دیمون!

و منم با خونسردی تموم به رانندگی بَدم ادامه دادم

صدای مربی را ضبط کردم و تا شنبه چند بار گوش میدم تا بفهمم ایراداتم کجاست 

میدونم همه چی درست میشه میدونم راننده حرفه ای نمیشم و نمیخوام بشم ولی اونقدرم که فکر میکردم بی عرضه و ناتوان نیستم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد