دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2425

امروز چقدر کار دارم و این حال بد اول صبح نفسمو گرفته 

قلبم از غصه داره میترکه 

باید بشینم فکر کنم و با خودم کنار بیام 

طبق برنامه ای که دیشب ریختم از ساعت 7 باید کارامو شروع کنم نمیدونم میتونم یا نه

7:00

با حال بهتر روزمو شروع میکنم

7:37

از صبح تو خونه که  کلی کار کردم بعد بیرون رفتم و آموزشگاه و داروخانه و خونه عمه رفتم امانتی مامانو گرفتم و خرید میوه و الان هم خسته ولی سرحالتر برگشتم خونه 

البته صبح یک ساعتی هم برای یه تماس تلفنی وقت گذاشتم که اونم. بی نتیجه ولی مفید بود!

دیگه باید خونه را جمع آوری کنم 

 تعمیرکار هم قراره بیاد

 یکمی هم بخوابم 

فکر هم نکنم!

14:26

هم مفید بودم هم یکمی غیر مفید تو اینستا

الانم دارم دوباره فکر میکنم و غصه میخورم

به هیچی فکر نکنم 

فکر نکنم

 فکرنکنم

18:11

کار و کار و کار 

الان هم سر یه چیزی اینقدر خندیدم که اشکم در اومد پس حالم خوبه 

یکمی وقت تلف شد ولی اشکال نداره 

22:33

روز یازدهم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد