دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2415

دیروز از بهداشت اومده بودند موهای دخترا را معاینه کنند

زنگ تفریح که تو کلاس نشسته بودم یکی از بچه ها از یه کلاس دیگه اومد و ازم خواست موهاشو براش ببافم

اول با تعجب پرسیدم من؟؟ و به موهاش که تا کمرش بود نگاه کردم 

بهش گفتم بده خانمتون ببافه گفت خانممون رفته پایین 

بعد تازه متوجه قضیه شدم 

مامانش موهاشو بافته و اومده مدرسه و حالا به خاطر معاینه باز کرده و نمیتونه جمعشون کنه

گفتم باشه بیا ببافم و همینجوری که خرمن موهاش تو دستم بود  با خودم فکر میکردم چه کار خوبی تو زندگیم کرده بودم که از اون دبیر فیزیک خشک و جدی  و اون همه سختی رسیدم به اینجا که بشینم موهای یه فرشته ی کوچولو را ببافم  اونم برام شیرین زبونی کنه 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 09:59 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

آخی؛دست تون درد نکنه
اجازه خانم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد