دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2361

دیشب داشتم به تو و پدرم فکر میکردم مردهای مهم زندگیم که تنهام گذاشتید

پدرم اومد به خوابم

 حرفی نزدیم یا من یادم نمونده ولی پیشم بود و انگار مراقبم بود

پس دیگه حساب تو را از پدرم جدا میکنم

پدرم هنوزم کنارمه حتی اگه نبینمش ولی تو....

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 15 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 03:49 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

روحش شاد؛ و قرین رحمت الهی.آمین❤

متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد