دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2385

خوشگلترین روز پاییزی را چطور گذروندم

شعر روباه و زاغ خوندیم و به زاغی که رو درخت حیاط بالای سر قمری ها نشسته بود نگاه کردیم

مسابقه جدول ضرب گذاشتیم و برای نفر اول کلی دست و جیغ و هورا کشیدیم 

شیرینی بدنیا اومدن آبجی یکی از بچه ها را خوردیم 

وقتی زنگ خورد 4 تا بچه از گردنم آویزون بودن

 خرمالو ها را تو کاسه سفالی چیدم 

پفک نمکی مینو خوردم

ابی گوش دادم 

و خودمو خوشبخترین عاشق جهان دیدم 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 07:01 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

....الهی شکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد