دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2412

چند وقت پیش میدونستم یه دوست  نه خیلی دوست که ده دوازده سال ازم بزرگتره و طلاق گرفته است با یه آقای حدودا 60 ارتباط داره ولی نمیدونستم موردشون ازدواجه یا دوستیه یا هر چی و اصلا برامم مهم نبود

فقط هر دو شونو تو اینستا داشتم

یعنی خود آقاهه از تو اینستای خانمه اومده بود تو اینستای من

منم به احترام موی سفیدش اکسپت کردم

هر دو شون غیر مستقیم از هم عکس میگذاشتن

استوری ها از یه مکان بود 

تو پس زمینه عکس خانم آقا داشت چای می خورد

 شعر عاشقانه مینوشتند 

و....

شواهد و قرائن نشون میداد همه چی عشقولانه است ما هم خوشحال که یکی داره عاقبت بخیر میشه

تا اینکه استوریا رفت سمت جفای یار و خاک بر سر بی لیاقت و مرده شور همه را ببرند و ....ولی همچنان لوکیشن استوریایکی بود

تا اینکه آقا  اومد تو دایرکت من و شروع کرد به سوال پیچ کردن درباره ی خودم و ربطم با اون خانم و خود اون خانم 

اولش مودبانه بله خیر میگفتم بعد جواب نمی دادم بعد دیگه کار به عصبانیت کشید و اسکرین شات گرفتم و فرستادم برای اون خانم و پیرمرد عوضی را بلاک کردم

خانمه با خونسردی گفت عزیزم بلاکش کن روانش خرابه !

و من موندم و یه اعصاب داغون که خودم کم دردسر دارم ترکش ماجراهای بقیه هم باید منو بگیره 

و این شد که حالا هر وقت استوریای خانمه را میبینم که دیگه با دوستاش دسته جمعی میره گردش و سفر نمیدونم چرا لجم میگیره و تو دلم بهش میگم پیرزن ایکبیری!

هر وقتم خودم اون سن و سال شدم و از این نکبت بازیا در آوردم هر کی هر فحشی خواست میتونه بهم بده

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran جمعه 4 آبان‌ماه سال 1397 ساعت 11:02 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

والا من که اینستا و ..ندارم.این عناوین دایرکت و اکسپت رو نمی دونم یعنی چی!!ولی میدونم هرکی بلاک بشه،خیلی گریه اش می گیره..بخدا راست میگم،هفته ی پیش ،دوستی برام نوشت؛ گلوله گلوله اشکم جاریِ ...آخه یکی از همشهری هات بلاکم کرد.
خوووب کردین، پیرمردِ رو بلاک کردین؛ایشلا اینقدرگریه کنه،چشاش باباقولی بشه

+ببخشید خیلی حرف زدم.خیلی عذرمیخوام❤

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد