دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2416

یه داستان بود تو یکی از کتابهای بچگیام 

داستان پسری که میره دنبال خوشبختی و درست زمانی  می فهمه به خوشبختی رسیده که خوشبختی را از دست داده

و این داستان شده استرس همه ی این سالهام که نکنه خوشبختم و هنوز نفهمیدم و الان در بدترین حالت این استرسم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد