دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2417

بین دخترای فامیل یه رقابت پنهان بودبرای انتخاب همسر :

شغل دولتی داشته باشه 

از کدوم فامیل و خانواده است

مدرک چی داره

داشتن خونه 

داشتن ماشین

قد بلند باشه

کله کچل نباشه 

تو مهمونیای شلوغ خونه عمورضا خوش برخورد باشه

مادرش با کمالات باشه و به هر مناسبت کادو بیاره

باباش خسیس نباشه

کدوم تالار عروسی می گیره 

جهاز چیا میاره 

روز جهاز برون مادرش چه برخوردی می کنه

چند نفر همراه عروس میرن آرایشگاه 

باباش پاتختی کادو چی میده 

خونه اش را بزرگتر می کنه 

میره محل بهتر 

مدل ماشینشو ببره بالا

یه خونه دیگه بخره

مادرزن پدرزنش را تحویل میگیره 

و کلی ویژگی های خاله زنکی دیگه 

و البته زیبایی مرد معیار مهمی نبودوگرنه دامادها یکی بعد از دیگری اینقدر زشت نبودند 

مقاومت منم فایده نداشت و  بدون اینکه بخوام درگیر این بازی شده بودم و برای تحمل اون زندگی کوفتی هر روز می شمردم ببینم چند امتیاز عقب یا جلو افتادم 

تا اینکه تحملم تموم شد و  این بازی مسخره را واگذار کردم  و شدم یه هویت مستقل با کلی امتیاز مخصوص خودم 

 الان خوبی یا ایرادهای تک تک اون دامادهای امتیاز بالا مشخص شده و هرکدوم کلی ایراد دارند با چندتایی  ویژگی خوب

کم کم دارند پیر و بازنشسته میشن و مایه عذاب همسر و بچه ها

مادرزنهاشون که خاله عمه هام هستند دیگه ظاهرسازی نمی کنند وگهگاهی بدیشونو تعریف میکنند 

مطمئنم هیچ کدومشون عشق  را تجربه نکردند حتی اون دو تا که وقتایی که میریم باغ مثل دوران نامزد بازیا یواشکی میرن قدم میزنند و با شناختی که ازشون دارم میدونم نصف حرفاشون غیبت دیگرانه 

این وسط چند تایی هم هستند که نه عشق را تجربه کردند نه پول نه اخلاق خوب ولی به هر دلیلی ادامه میدن 

پس کی برد این وسط؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد