دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2428

میگه جمعه تولدشه و داره شماره بچه ها را میگیره که دعوت کنه 

ازش می پرسم تولدت کجاست خونه بابات یا مامانت میگه خونه ی بابام ولی مامانم هم میاد و هر دو از ذوق سفت همدیگرو بغل می کنیم

نظرات 1 + ارسال نظر
ashkan یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1398 ساعت 10:39 ب.ظ https://balkon.blogsky.com

یک مینیمال عالی بود پر اشک حداقل برای من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد