دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2897

همین جور که طبق معمول همسایه بغلی ها دعوا می کنند و به هم میگن داهاتی ماکارونی ام را می خورم و فیلم  می بینم چند دقیقه یه بار شوهره سر خانمش داد می زنه و میگه برو تو و اون یکی خانمه  داد میزنه شوهرت به من آمار میده منم صدای فیلم را می برم بالاتر 

از یه ساختمون دیگه صدای چند تا بچه میاد که تولدت مبارک می خونند

بازم صدای خانمه از تو خونه میاد و شوهرش میگه ول کنه دیگه و یه چیزی را می شکنه و این یکی خانمه داره با بقیه مردای ساختمون خوش و بش می کنه تیتراژ فیلم میاد لپتاپ را می بندم و به کوچ سبز فکر می کنم

تهران شهری که ازش متنفرم

نظرات 1 + ارسال نظر
Mileena سه‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1399 ساعت 12:16 ق.ظ http://mileena.blogsky.com

Oh my god

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد