دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

3103

بی خوابی زده به سرم و یاد  .... افتادم  دانشگاه تهران درس می خوند  سال ۸۳ باهاش چت می کردم سنگ صبورم شده بود و تو اون روزای سخت  تنهایی ام را پر می کرد 

  یه بارم تو پارک ملت دیدمش و آروم  مهربون و دوست داشتنی بود نمی دونم چی شد که ارتباطمون قطع شد یه دوره کامپیوتر نداشتم و حتما همون موقع گمش کردم 

چند سال پیش اسمشو سرچ کردم و فهمیدم سال ۹۳دانشجوی دکترای .... بوده و  به خاطر عارضه قلبی مرده 

امشب مثل اون روزا باهاش حرف زدم و آروم شدم

روحش شاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد