دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

3137

اول که کتاب را شروع کردم فکر کردم حتما کتاب خوبیه که کادو داده و بعد مدتها رمان ایرانی می خوندم و  برام هم جذاب بود درباره زندگی شرکت نفتی های قدیم توی آبادان هم شنیده بودم و تو این کتاب بیشتر جزییات را می خوندم وسطاش دیگه حوصلمو سر برد شد رمان ایرانی مثل فیلم ایرانی سریال ایرانی که فقط کش میده و طبق عادت همیشگی رفتم آخرش را خوندم و دیدم خبری نیست و دوباره برگشتم همه صفحات را خوندم و وقتی کتاب را بستم گفتم که چی! 

ولی همین که بعد مدتها  تونستم بشینم سر یه کتاب کاغذی و حتی ساعت خوابم هم با همین کتاب تتظیم شد نقطه ی مثبتش بود 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد