دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

3166

اون موقع که پدر من ماشین داشت این الاغ سوار بود حالا به من میگه ماشین بخر، لازم داری

 یکی نیست بهش بگه نکبت ،من همه ایران را با ماشین تو چرخیدم؟ هر وقت به تو محتاج بودم بیا زر بزن 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد