دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

3173

ظهر خوابشو دیدم و الان بعد مدتها پیام داده عکس کمربند اون مرتیکه را فرستاده که هزار جا دیدم ،

ولمون کن بابا 

منم که تو forest یه درخت خوشگل کاشتم و زمین و زمان هم بهم بریزه واتساپ را باز نمی کنم تا درختم خشک نشه 

به دنیای قبل از شبکه های مجازی فکر می کنم که دور از آدمها عجب آرامشی داشتیم  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد