دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

تازه الان یادم اومده نصف شب خواهرم و داماد از سفر برگشتن از پنجره دیدمشون و یادم اومد صبح تی وی روشن کردم والیبال دیدم ست اول را ایران برده بود دوباره خوابم برد دو باره بیدار شدم نتیجه را دیدم ولی یادم نیست دفعه بعد با صدای یه آخوند بیدار شدم والیبال تموم شده بوده این وسطا خواب پدر شوهر مادر شوهر سابق هم دیدم 

وقتی می خوابم مغزم از دایره ی گردون خارج میشه فقط این دست و پاهام یه حرکتایی میزنند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد