دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

از زمین و زمان عصبانی بودم و تو دلم فحش می دادم بعد فکر کردم به جای فحش دادن چیکار میشه کرد 

رفتم سر گوشی آهنگو پلی کردم اب و آتش نمی دونم چند بود و سعید نمی دونم چی داشت می خوند« باریکلا باریکلا باریکلا »خود به خود از اون حال عصبانی افتادم تو ک..شعر ترین حالت ممکن 

شاید چاره همینه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد