اون:برای .... رفته بودیم خواستگاری
من:آره.شنیدم.مبارکه.چه جور دختری بود؟
اون:خیلی لاغر بود.رنگشم پریده بود
من تو دلم:مگه (دور از جون!) رفته بودید گوسفند بخرید؟!
من:خب بعد ازدواج چاق می شه
اون:پدرش دیابت داره مادرشم ناراحتی قلبی
من تو دلم:شما هم ناراحتی مغزی
تو روحتون با این معیاراتون
می گه شتولی؟
مهره اش رو می زنم
می گه باهات قهلم
هیچی نمی گم
می گه چرا اینقدر ساکتی
می گم اومدم بازی کنم نه چت
......
کم مونده بود سگ مارس بشه
نه, دختر نبود
تو میدون هیچ کس نبود
با گردو کلی زیر بارون دویدیم و خندیدیم
تو هم نبودی بهمون بگی این دیوونه بازیا چیه
راه اندازی داریم
شیفتم
باید تا هفته دیگه کار رو تموم کنیم
........
تو با کار سرگرم شدی و من با گردو
می گذره
روزای ابری
وقتی از زیر درختی رد می شم
دوست دارم سرمو بالا بگیرم
و همونجوری حرکت کنم
اون روز به گردو هم یاد دادم
هر دومون سربالا می رفتیم
رهگذرها با تعجب نگاه می کردند
چه اهمیتی داره
می خوام بهت بگم
کاش فیلم اون روزا را بسازی
تا اونجا که
ما بودیم و نقش جهان
تا اونجا که سکوت ما تو مسجد شاه هفت بار تکرار می شد
تا جایی که هنوز از هشت بهشت هبوط نکرده بودیم
تا جایی که از رو ایوون عالی قاپو می پریدیم
تا اونجا که ستون های چهل ستون رو می شمردیم
تا اونجا که همه چی خوب بود
داستان ما همونجا تموم شد
نه حوصله خوندن داری نه خوردن
نه نوشتن نه خوابیدن
نه خندیدن نه گریه کردن
نه شنیدن نه حرف زدن
برو بمیر. آخه آدمی تو؟
باید می رفتم ... که نرفتم
می رفتم حالم بهتر می شد ولی این استاد جدید اصلا جذبم نکرده
نمی خوام بیشتر از این زده بشم
باید بازم با استاد خودم باشم
بارون تند شده
گردو,شال رنگ وارنگشو می پیچه دور گردنشچتر قرمزش را بر میداره
....
زنگ می زنی می گی دیر میام
می گم ما میریم بیرون
می گی مگه بارون نمیاد
می گم میاد.واسه همین میریم
صدات انگار از ته چاه در میاد,می گی باشه,خداحافظ
دوباره خوندن کتاب...
پله پله تا ملاقات خدا,زندگی مولانا
چرا گرفتم؟
نمی دونم
بالای این پله ها دنبال چی هستم خودم هم نمی دونم
شاید تاثیر سجاده ای باشه که سوغاتی گرفتم!
هفت صبح,وقتی که نم نم بارون می اومد
دوستی که چند ماهی بود ازش بی خبر بودم
بهم اس داد
از دلتنگی و بارون و خاطره ها و غصه ها نوشته بود
حتما خیلی دلش گرفته بود
باید بهش زنگ می زدم
نزدم
نباید اون حس رو ازش می گرفتم
امروز
منوچهر
می شناسیش
همونی که همه فکر می کنند دیوونست
همونی که یا موز می فروشه یا آدامس موزی
همونی که به همه سلام می کنه
بهم سلام نکرد
گفت
خسته نباشید
من بهش سلام کردم
و به خودم گفتم
خسته ام
یه دنیا خسته ام
می دونم خیلی زود میای برای آشتی و بازم همون دروغها و قولهای همیشگی
به خودم دروغ نمی گم
می دونم که بازم گولت را می خورم
تو بازی آنلاین ایرانیا اگه famle باشی و با male ها بازی کنی همه جوره تلاش می کنند که به اصطلاح مخت را بزنند و اگه هم تحویلشون نگیری همه جوری سعی می کنند سوسکت کنند
اگه هم male باشی و با famle ها بازی کنی بهت می گن ضعیف گیر آوردی؟
ولی اگه male باشی و با male دیگری بازی کنی فقط بازی می کنی می فهمی فقط بازی !