کسی که زیاد سفر می کند قصدش فرار از مبدأ است نه رسیدن به مقصد
آدمها را اونقدر نپیچونین که هرز بشن و دیگه نشه پیچوندشون
یکی از نشانه های عشق حقیقی آن است که به تو عشق بورزند بدون اینکه شایستگیاش را داشته باشی.
اگر زنی به من بگوید عاشق توام چون روشنفکری، محترم هستی، برایم هدیه میخری و ظرف ها را هم خوب میشویی، مرا ناامید کرده. چنین عشقی بیشتر عملی خودپسندانه به نظر می رسد.
چقدر دلپذیر است که بشنوی من دیوانهی توام، هرچند که روشنفکر و محترم نباشی. حتی اگر دروغگو، حرامزاده و خودبین باشی
میلان کوندرا
ما می تونیم خیلی چیزا به آدمهای اطرافمون هدیه کنیم
مثل عشق, لذت و محبت
اما لیاقت داشتن اینها را ما نمی تونیم بهشون بدیم
نویسنده برزیلی
من رازی را پنهان نکرده ام
قلبم کتابی است
که خواندنش برای تو آسان است
من همواره تاریخ قلبم را می نگارم
از روزی که در آن
به تو عاشق شدم
نزار قبانی
نیمه گمشده را میتوان به سه دسته اصلی تقسیم کرد.
کارما، همراه و دو قلو.
نیمه گمشده کارما به زندگی ما میآید تا کمکمان کند مشکلی را حل کنیم یا ما به او کمک کنیم مشکلی را حل کند.
نیمه گمشده کارما ممکن است همکار، یک دوست نزدیک یا یکی ازاعضای خانواده ما باشد.
نیمه گمشده کارما ممکن است حتی حیوان خانگی ما باشد که ارتباطی روحانی با او برقرار کردهایم.
نیمه گمشده کارما یکی از متداولترین نوع روابط است و می توان در طول زندگی چندین مورد از آن را داشته باشیم.
بین دو شریک کارما معمولاً هیچ رابطه جنسی وجود ندارد.
نیمه گمشده همراه کسی است که برای صمیمیت و بچهدار شدن به زندگی ما پا میگذارد.
این نیمه گمشده کسی است که در نهایت یا با او ازدواج میکنیم و یا تا پایان عمر یک رابطه معنوی با او داریم.
اما نیمه گمشده همراه قرار نیست که تا پایان عمر کنار ما باشد و احتمال طلاق وجود دارد.
حتی اگر ما و نیمه همراهمان از هم جدا شویم، او هیچوقت به طور کامل از زندگی ما بیرون نخواهد رفت.
سومین گروه نیمه دوقلو است که بیشترین هواخواه را دارد.
ما نیمه دوقلویمان را طوری تشخیص میدهیم که انگار او را همه عمر میشناختهایم.
نیمه دوقلو همتای الهی ماست.
روح همتای دوقلو منعکسکننده روح ماست، آن را شناخته و با آن پیوند میخورد.
هیچکس نمیتواند ما را از همراه دوقلویمان جدا کند.
مهمترین و متداولترین عامل پیوند نخوردن با نیمه دوقلو در یک زمان این واقعیت است که هر دو طرف یا یکی از آنها در یک رابطه متعهد هستند.
اما اگر زمان مناسب باشد و هر دو طرف قوی باشند، رابطه با نیمه دوقلو شکل خواهد گرفت.
مهم نیست که کدام دسته از این نیمههای گمشده وارد زندگی ما میشوند، مساله مهم این است که هرکدام از آنها به دلیلی میآیند و هیچیک مهمتر از دیگری نیست زیرا همه آنها باعث میشوند بتوانیم خودِ والاترمان را پیدا کنیم.
همه ما در زندگی ماموریتی داریم و این به خودمان بستگی دارد که آن ماموریت را پیدا کنیم. نیمه گمشده ما میتواند برای رسیدن به آن کمکمان کند.
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
سهراب
من مسیر ناگزیر زنده رود
چونان صاعقه بر من فرود آمدی
و دو نیمم کردی
نیمی که دوستت می دارد
و نیمی دیگر
که رنج میبرد
به خاطر نیمه ای که
دوستت میدارد
آدم ها با یک چمدان در دست می آیند
بساطشان را در زندگیت پهن می کنند،
تاثیر مثبتشان را میگذراند،
آنقدری که دیگر نمی توانی حتی به نبودنشان فکر کنی چه برسد به حذفشان...
آن گاه از همان جایی که آمدند و سلام گفتند دقیقا از همان محل آشنا، چون غریبه ای ناآشنا خداحافظشان را می گویند و می روند...
تو می مانی و دنیایی از تاثراتی که زندگیت را تحت تاثیر خودش قرارداده و باعث بهبود حالت شده...
اما حذف کردن آدم ها گاه دست خودت نیست،
گاه روزگار آن ها را از زندگی تو حذف می کند هرچند در قلبت ماندگارند،
در یادت می ماند خاطراتشان،
حضورشان را معنادارتر میکند گذر زمان برایت،
تازه بعد تر میفهمی که بودنشان همانقدر خوب است که نبودنشان...
بعضی آدم ها از اساس بودنشان خاص یک برهه خاص از زندگیت هست،
نباید بر همیشگی بودنشان اصرار کرد،
اما آنقدر برایت
در قلبت
در یادت
در دلت ماندگار می شوند که در نبودشان هم برایشان بهترین آرزو را داری...
بعضی آدم ها بی دلیل عزیز می شوند و بی دلیل هم روزگار حذفشان میکند...
من اینطور آدم ها را دوست دارم،
زندگیم را معنادار می کنند
و حضورشان هرچند کوتاه اما لازم و مفیده
یک روز سرانجام با تو
وداعی آبی میکنم
میدانم
روزی از من خواهی پرسید
مگر وداع هم رنگ دارد
آن هم به رنگ آبی
من در جواب تو
فقط چشمانم را میبندم
سالی که بر من و تو گذشت
فقط 365 روز نبود
جمعهها را باید دو روز حساب کرد
احمد رضا احمدی
"عشق را از عَشَقِه گرفتهاند و آن گیاهی است که در باغ پدید آید در بن درخت. اوّل ، بیخْ در زمینْ سخت کند. پس سر برآرد و خود را در درخت میپیچد و هم چنان میرود تا جمله درخت را فرا گیرد و چنانش در شکنجه کشد که نم در میان رگ درخت نماند و هر غذا که به واسطۀ آب و هوا به درخت میرسد، به تاراج میبرد تا آن گاه که درخت، خشک شود
محمود دولت آبادی
آدمهایی هستند که شاید کم بگویند دوستت دارم
یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را
بهشان خرده نگیرید
این آدمها فهمیده اند دوستت دارم
حرمت دارد
مسئولیت دارد
ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی
دوست داشتن واقعی را میفهمی
میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی ،
تا تو شاد باشی
آزارت نمیدهد ،
دلت را نمی شکند
من این دوست داشتن را می ستایم
زویا پیرزاد
تو در منی
مثل عکس ماه در برکه در منی
و دور از دسترس من
سهم من از تو
فقط همین شعرهای عاشقانه است
رسول یونان
اگر کسی به اندازه ای که دوستش دارید دوستتان ندارد ،رابطه تان را تا نا کجا ادامه ندهید ،به خودتان امید ندهید که بالاخره روزی دوستم خواهد داشت ،اینکه گاهی از طرف او پذیرفته میشوید وگاهی نمی شوید کلافه تان خواهد کرد ،گویی در جا می دوید هر چقدر تلاش میکنید به جایی نمی رسید ،این نرسیدن دایمی خسته تان میکند،خشمگین میشوید،افسرده میشوید ، خودتان را قانع نکنید (که اگر دوستم نداشت این همه مدت نمی ماند)،او بخاطر خودش با شما مانده شما با توجه ومحبتی که به او میکنید احساس دوست داشتنی بودن به او میدهید،غرورش را ارضا میکنید باعث رشد عزت نفسش میشوید ، پس چرا با شما ادامه ندهد؟ وقتی به کسی که دوستتان ندارد نزدیک میشوید گویی به کاکتوس نزدیک میشوید هرچه بیشتر نزدیک شوید ،بیشتر زخمی میشوید.
کاکتوس هایتان را رها کنید.
مردی که مستقیم به همسرش میگه نمی خوامت
سگش شرف داره
به نامردی که
سالها به خاطر منافع خودش
زنی را اسیر خودش می کنه
هر لحظه که تسلیمم
در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو ، بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم
در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید، زنجیر پی زنجیر
مولانا
باید خودم را ببرم خانه
باید ببرم صورتش را بشویم
ببرم دراز بکشد
دلداریاش بدهم، که فکر نکند
بگویم که میگذرد، که غصه نخورد
باید خودم را ببرم بخوابد
" من" خسته است
علیرضا روشن
جیرجیرک به خرس گفت دوستت دارم
خرس گفت الان وقت خواب زمستونیه
بعدا حرف میزنیم
خرس خوابید
اما نمیدونست
عمر جیرجیرک فقط سه روزه