دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2426

میگه فهمیده بودم با پدر گردو زندگی نمیکنید

شاید منتظره بگم که با کسی دیگه زندگی میکنم یا نمیکنم

منم هیچی نمیگم بمونه تو خماری 

فضول

2422

به من نیاز داری چون بودنم بهت حس قدرت میده ولی تو هر چی دوست داری بار من میکنی و نباید حس تنفر داشته باشم

عزیزم مهربونم اسکل که نیستم

2290

یکیشون میگه رژ پررنگ میزنی خوشگل هستی خوشگل تر میشی میگم امروز حواسم نبود پر رنگ شد

اون یکی میگه رو ناخن مصنوعی لاک بزنی میشه نماز خوند؟ میگم الان نماز نمیخونم 

یکی دیگشون کمر باریک منو برام میخونه 

ولی وقتی فردا با چشمای پف کرده بعد گریه شبونه رفتم مدرسه یکیشون نمیگه چه مرگته؟ چه دردی را زیر لاک و رژ قایم میکنی

2285

انتظار داره از فیلمش تعریف کنم 

میدونه لاله زار نقطه ضعف منه و میگه لاله زار چی؟اون قسمتشو دوست نداشتی و مجبورمیشم  اعتراف کنم که اون قسمتهای فیلم منو یاد اون روز انداخته و مثل...کیف میکنه


2274

 قبلا هم منو از افسردگی نجات داده بود ولی انصافا خیلی عوضیه

2273

از بچگی با هم بزرگ شدیم یه دوره تو جوونی فکر کردیم عاشق شدیم ولی خیلی زود فهمیدیم بدرد هم نمیخوریم 

ازدواج کردیم بچه دار شدیم طلاق گرفتیم 

حالا هر کدوم درگیر مشکلات زندگی خودمون هستیم 

من میتونم به بچه هاش  درس بدم و وقتایی که پرستار ندارن ازشون مراقبت کنم اونم میتونه خیلی از مشکلات منو حل کنه 

 از سالهای جوونی هم خیلی گذشته و دیگه از اون احساسات هیچ اثری نیست و هر کدوممون دنیای خودمون را داریم ولی از ترس حرف فامیل حتی نمیتونیم سلام و احوال صمیمانه ای داشته باشیم چه برسه به کمک 

2259

خیلی گاون

2240

دخترعموهای پدرم که خانمهای مسن و توپول و دوست داشتنی هستند بیشتراز همه تو اینستا ابراز احساسات میکنند و قربون صدقه  میرن 

 با این اخلاقشون عشق میکنم و امیدوارم خودمم در آینده این مدلی باشم

2237

یکی رفنه کل چین را گشته 20 تا عکس نزاشته اینستا یکی دیگه برای هزارمین باررفته گیلان اینستا را با عکساش ترکونده 

رو حساب آشنا بازی نمیشه هم آنفالو کرد 

2221

اینکه حال بد من با دفاع پایان نامه اش هم زمان شده و ممکنه فکرکنه من از روی حسودی اینجوری دارم میکنم خیلی طنزه و البته اصلا برام اهمیت نداره

2201

میخواستم ازش اعتراف بگیرم و دیگه مطمئن شدم همه چی فیلم بوده 

البته من هنرپیشه بهتری هستم

چاقال

2198

آخر یه تور یه بازی کردیم اینجوری بودکه بدون اسم و مشخصات  هر همسفر و لیدررا توصیف میکردیم و بعد کاغذها خونده میشد

من جلوی اتوبوس نشسته بودم و برای یکی از لیدرها نوشتم خالی بند چون  یک داستان افسانه ای از غیب شدن یک نفر تعریف میکرد و اصرار داشت واقعیته 

بعدکه کاغذا خونده شد 2 نفر دیگه هم دربارش نوشته بودند 

خا لی بند!

خیلی هم بدش اومد

الان بیخوابی زد به سرم

داشتم تو تلگرام میچرخیدم یک کانال گردشگری خلوت را باز کردم و دو تا پستش که درباره یک درخت  و یک کوه عجیب بودبه نظرم الکی اومد 

داشتم فکر میکردم اینو از کجا پیدا کرده بودم یهو یادم اومد این کانال همون لیدر خالی بنده اس 

2184

اون شب   زمان به بیست و چند سال قبل برگشته بود 

با اینکه برای خودمم یکمی هیجان داشت ولی احساس و حرفاشو جدی نگرفتم

فکر میکردم  برگرده سرخونه زندگیش همه چیو یادش میره و همینطور هم شد و دیگه کمتر ابراز احساست میکرد و وقتی که دید فکر من جای دیگه است دیگه همه چی تموم شد و خیالم راحت شد ولی بعد اون خواب لعنتی انگار همه چی میخواد یه جور دیگه پیش بره

دوست ندارم ناراحتش کنم

2178

زیر آبی همه پیامها را میخونه ولی سال تا ماه چیزی نمینویسه

حالا دیشب یه کاره اومده میگه خواب دیده من و آقای فلانی رفتیم خونشون خیلی هم اصرار داره من بگم تعبیرش چیهِ

تعبیرش اینه که 

سگ تو روح آدم دروغگو و متلک گوی حرف دربیار....

2142

امروز با یه دوست بدقول قرار دارم و میدونم همه برنامه ها حداقل با یه ساعت تاخیر پیش میره 

دوست مهربون و خانم خوبیه ولی امیدوارم امروز به هردلیلی ازم دلخور بشه و دیگه نخواد قرار بزاریم

2131

امروز ناخن کاره سرحال نبود 

طبق معمول هدفون گذاشت تا به دوست پسرش زنگ بزنه 

 ولی معلوم بود پسره سربالا جواب داد و تلفنش خیلی زود تموم شد  و نتیجه این شد که ناخن های منو خراب کرد 

2126

اگه یه شب به اجبار از بچه هاش دور مونده بود قدر زندگیشو میدونست

2040

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1976

نمیدونم چطور تو همون چند دقیقه مکالمه چشمامو که از خستگی باز نمیشد دیده بود که اینجوری عاشق دلخسته شده 

نمیدونم شایداینا  آزمایش الهی باشه !

1958

میبینی چه قشنگ حواسمو پرت کرد 

امشب یه خط هم کتاب نخوندم 

کاش فردا قرار بزاره منم با همین تبخال و قیافه مسخره سرماخورده برم سر قرار تا خودش بفهمه چه غلطی کرده 

والا به قرآن سنگ که نیستم چقدر میتونم خودمو بزنم به اون راه و محل ندم

 متعهد به چی و کی 

به...

1954

لعنتی لعنتی لعنتی 

از تو ماشین  وویس فرستاده و...

خب منم سنگ که نیستم و ...

بزار هر تلاشی که میخواد بکنه 

 اون وقت که تیرش به هدف نخوره دیدن داره

شایدم خورد

 لعنتی

1949

لعنتی میدونست چی بگه که وسوسه ام کنه

خیلی دلم میخواد باهاشون برم مصاحبه با دکتر...را از نزدیک ببینم ولی نمیرم چون خرم

1945

من توهم ندارم ولی حس میکنم خانم این آقای ایکس همکلاسیمون تازگیا آنلاین بودن من و آقاشون را چک میکنه و خیلی خره اگه واقعا شکی داشته باشه چون شوهر عزیزش آخرین مردیه که ممکنه تو این دنیا بهش فکر کنم البته انسان روشنفکریه ولی خیلی ...

1942

چقدر حرف داشت بزنه!

از برنامه های تلویزیونیش و کتابش که به نمایشگاه میرسه و دیدارش با دکتر...

میگه برای یه برنامه مستند رفته لاهیجان و از مدل حرف زدنش معلومه هوای شمال گرفتدش و درست همین امروز من باید بهش پیام میدادم 

دکمه غلط کردن هم که نداریم 

1941

ده روزی بود که میخواستم بهش پیام بدم و ازش در مورد اون خونه اطلاعات بگیرم ولی دلم به این کارنبود 

بالاخره پیام دادم و چقدر تحویل گرفت 

نمیدونم چرا با همه دنیا میتونم کناربیام ولی ازین یه نفر میترسم و فکر کنم خودش هم بعد ازرد کردن  چند پیشنهاد مختلف از طرف من متوجه شده که دوری میکنم 

شاید بد نباشه برم دفترش و حداقل کتابها را بگیرم هرچند میدونم که نمیرم

پارسال همین وقتا بود 

دلم لاله زار خواست

1916

این مردای میانسالی که تو سوپر گروهها متنهای عاشقانه میزارند و به خانمها میگن بانو

نکبتا

1915

خوبه که نمیخواد صمیمی تربشه شاید باورش شده که اینقدر پیرم که ....

ولی دلیل فضولیاش تو اینستا و تلگرام را نمیفهمم که حتی نصفه شب هم رهاش نمیکنه

ولی حالا که خودش میخواد بازیش میدم و سرگرم میشم

دروغ گفتن همیشه بد نیست

1823

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1818

هیچ وقت آدم حسابش نمیکردم

دیپلم که گرفت گفت دوست نداره بره دانشگاه و منتظر شوهر بود

از زندگی فقط آشپزی و رانندگی و رفتن به آرایشگاه را خوب میفهمید 

با یک مرد روشنفکر و فهمیده ازدواج کرد 

وقتی برای اولین بار با هم رفته بودند نمایشگاه کتاب من به جای اون اضطراب داشتم که اگه شوهرش ازش بپرسه چه کتابهایی خونده چطور میخواد بگه جز کتابهای مدرسه هیچی نخونده

الان مادر دو تا بچه شده و در ظاهر زندگی بسیار موفقی داره 

و من اینقدر بدبخت شدم که اون منو نقدمیکنه

1813

میخواستند با هم برند دکتر و هیچ روزی را پیدا نمیکردند که برنامه هر چهارتاییشون با برنامه دکتر هماهنگ باشه

با تعجب پرسیدم چرا اینقدر اصرار دارید با هم برید هر کسی هر روزی که وقت داره بره

چند لحظه همشون سکوت کردند 

نمیدونم به ذهنشون نرسیده بود که جدا برند یا داشتند به ذهن تک رو من فکر میکردند 

آخرش به این نتیجه رسیدند که دکتر را عوض کنند و دکتری پیدا کنند که وقتش با برنامه اینا هماهنگ باشه

و من همچنان در تعجبم که ایراد از منه که خودم را معطل هیچکس نمیکنم یا ایراد از اوناست

1810

چند روزی که باهم همسفر بودیم هیچ جوری نتونستم باهاش راحت باشم و به یه دلیل گنگ ازش میترسیدم 

یه مرد گنده سی و چند ساله که صبح تا شب تو اینستا چسناله عاشقانه پست میکنه و همش التماس میکنه یکی دوسش داشته باشه و باهاش بره کافه و پارک و سفر و ...

حالا تو توییترم مجبورم تحملش کنم 

1759

 بچه های فامیل درباره  خانم باز بودن و عوضی بودنش زیاد گفتند

به عکس پروفایل خانمش نگاه میکنم که تو عکس خیلی عشقولانه و با لبخند کنار هم  ایستادند 

و این حکایت خیلی از عکسهای دو نفره است

1662

با اینکه بارها آزارش دادم و تلخی کردم هنوز و همیشه بهترین دوسته 

امروز منتظر بودم سوال پیچم بکنه ولی فقط تولدم را تبریک گفت و احوالم را میپرسید 

چقدر از بودنش خوشحالم

1623

فقط گفتم کوانتوم و حلقه های عرفان شما هیچ ارتباطی به هم ندارند و یک ساعت مزخرفیات تحویل گرفتم 

1468

اسم پروفایلش را گذاشته مادر امیرعلی

عکس پروفایلش عکس شوهرشه


1429

به نون شبش محتاجه 

پول قرض میکنه میره ترکیه 

تا حسرت بخوره

چرا اونجا بهتر از ایرانه 

چرا پیشرفت کرده

چرا ما مثل ترکها شعور و فرهنگ نداریم

عزیزم به خودت بیشتر دقت کن 

جواب را پیدا میکنی

1262

خودش را 

به خاطر عاشق بودنش 

نبخشیده

1199

چس ناله هاشون برای ما بود

1069

با یه پسر ساده روستایی ازدواج کرد

با امکانات صفر ,

ظاهرا توقع زیادی از زندگی ندارند.

نوشته با خوردن بستنی 

تو شب زمستونی

کنار همسرش

احساس خوشبختی می کنه

مادرش هم عمری اینجوری زندگی کرده

نه خونه درست حسابی

نه ماشینی

نه سفری

نه...

ولی زندگی عاشقانه بوده

فقط حیف ناراحتی اعصاب شدید گرفته!

زندگی دروغ نیست

خودمون را گول نزنیم

1006

زنی که 

تنها فلسفه ی زندگیش

آشپزی بوده