دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

186

 اینرسی چشمام خیلی بالا میره

به یک جا خیره می شم و نمی تونم نگاهم را بچرخونم

می شه نیم ساعت به گل قالی نگاه می کنم

بعد به سختی نگاهم را می برم رو جایی دیگه و دوباره خیره می شم

گوشهام هم همینطوره

یک هفته شایدم بیشتر هر روز و روزی چند ساعت فقط یک آهنگ را گوش میدم

بدون اینکه خسته بشم

وای از وقتی که هر دو با هم شروع می کنند

نظرات 2 + ارسال نظر
ishtar دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ http://ebuy90.blogfa.com

سلام
منم توی اینرسی سکون گیر کردم

فرزانه پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ب.ظ http://barbadrafte66.blogsky.com

منم گیر کردم و هنگ هنگ میکنم و یهو به خودم میام و میبنم همه دارن یه طور و به چشم یه آدم شکست خورده نگام میکنن
و حس بدی بهم دست میده
خسته ام
و شبانه اشک میریزم و روزا تظاهر به خوب بودن حالم

چقدر سعی کرده بودم امشب گریه نکنم ولی این چند خط تو نگذاشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد