ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
خیلی چیزا بهم دادی که باید بابتش شکر کنم ولی این حق را بده برای چیزهایی که ندادی یا گرفتی گریه کنم
همون نداشته هاس که آتیش زده به دلم
چقدر دلم برای صدای نماز خوندن یه مرد تنگ شده بود
یه چیزایی را از دست دادم که حتی تو خاطراتم داره فراموش میشه
نکنه امشب تو خواب از غصه سکته کنم
شاید امشب تو خواب از غصه سکته کنم
کاش امشب تو خواب از غصه سکته کنم
مطمئنا بزرگترین حسرت لحظه ی آخر زندگی ام اینه که چرا اینقدر وقت تلف کردم
تو 20 ساله گذشته این غم لعنتی خیلی ازم انرژی گرفته و از خیلی آرزوها و رویاهام دور موندم
بسه
کاش 20 سال آینده را دریابم
20 ساله دیگه 63 ساله هستم
میشه یه پیرزن افسرده و خموده باشم یا یه زن میانسال پرانرژی با یه دنیا تجربه
تا دو سال پیش دومی میشدم ولی اینجوری که دارم پیش میرم حتما اولی برنامه آینده ام میشه و چقدر متنفرم از بد پیر شدن
باید خودمو دریابم
امروز از اون روزای تباهه
به خودکشی نرسم خیلیه
Benim sevgim göklere sığmadı
Yerde de kalmadı
Korudum hep dua ettim
Benim başka bir ricam olmadı
Sadece sev beni
Her gece gördüğüm o rüya gerçek olsa
این آهنگ زینت سالی رو گوش میدم میرم خیابون عثمان بی
تو کافه نشستم و از رفت و آمد آدمها و ماشینها فیلم میگیرم
استانبول شهری که دلم براش تنگ میشه
بازم به اون لحظه رسیدم که چرا تا حالا هیچ کوفتی که آرومم کنه امتحان نکردم
حتی یه آرامبخش تو این خونه پیدا نمیشه
دلتنگت شدم و با تمام وجود گریه کردم و بعدش چقدر حالم خوب شد
بارها خواستم انکار کنم ولی واقعیت اینه که برای همیشه عاشقتم