درسته آزارم به هیچ حیوونی نمیرسه ولی نمیتونمم درک کنم چطور میشه به یک گربه سیاه لاغر گفت جانم قربونت برم
خدایا محبت منو هیچ وقت طرف گربه ها نبر لطفا
عکس خانه های دهه 30 و 40 را میبینم ضربان قلبم تند میشه
مثلا یکی از خونه هایی که وارطان ساخته بود خیلی آشنا بود به خصوص پله هاش
این خونه ها را تو بچگی با لگوهام میساختم و همیشه هم لگو کم میاوردم
ببین کارادا
میبینی چه قشنگ حواسمو پرت کرد
امشب یه خط هم کتاب نخوندم
کاش فردا قرار بزاره منم با همین تبخال و قیافه مسخره سرماخورده برم سر قرار تا خودش بفهمه چه غلطی کرده
والا به قرآن سنگ که نیستم چقدر میتونم خودمو بزنم به اون راه و محل ندم
متعهد به چی و کی
به...
همه هستند جز اونی که باید باشه
لعنتی لعنتی لعنتی
از تو ماشین وویس فرستاده و...
خب منم سنگ که نیستم و ...
بزار هر تلاشی که میخواد بکنه
اون وقت که تیرش به هدف نخوره دیدن داره
شایدم خورد
لعنتی
عروس خیلی خوشگل بود تبخال هم زد
دیگه داره باورم میشه چشم خوردم فقط هر چی میگردم چیزی در حد چشم خوردن تو خودم پیدا نمیکنم
تو این هوا به این خوبی و خوشگلی 3 روزه من مریض و افسرده افتادم تو خونه خسته شدم بسه دیگه دلم پیاده روی میخواد
چرا روز شما شروع نمیشه میخوام پیام بدم
"قاصد روزای ابری داروگ کی میرسد باران"
میگم چرا حالم خوبه نگو سهیل نفیسی داره میخونه
هنوز خونه ام
برم مدرسه حتما مدیر با تیربار منو میزنه
ولی جدی میرم دفترش باهاش سلام علیکی میکنم تا صدام که انگار از ک.. در میاد را بشنوه و باورش بشه مریضم
لعنتی میدونست چی بگه که وسوسه ام کنه
خیلی دلم میخواد باهاشون برم مصاحبه با دکتر...را از نزدیک ببینم ولی نمیرم چون خرم
میگم یه مدت مشغول بودم و نتونستم مطالعه کنم
ولی درستش این بود که بگم یه مدت مشغول گند زدن به زندگیم بودم
از امروز 21 روز را ادامه میدم هرچند هنوز بدنم خیلی ضعف داره و نمیتونم پیاده روی و ورزش کنم
وزن امروز 64.9
خوبه
روز چهارم
من توهم ندارم ولی حس میکنم خانم این آقای ایکس همکلاسیمون تازگیا آنلاین بودن من و آقاشون را چک میکنه و خیلی خره اگه واقعا شکی داشته باشه چون شوهر عزیزش آخرین مردیه که ممکنه تو این دنیا بهش فکر کنم البته انسان روشنفکریه ولی خیلی ...
اینقدر منتظر ِ کسى نمونین، کسى که شما رو بخواد منتظرتون نمیزاره
یه چیزی یاد گرفتم برای وقتایی که ازم میپرسند مجردم یا متاهل
بگم متعهدم
حالا متعهد به کی و چی چه فرقی میکنه حداقل به خودم که متعهدم
چقدر حرف داشت بزنه!
از برنامه های تلویزیونیش و کتابش که به نمایشگاه میرسه و دیدارش با دکتر...
میگه برای یه برنامه مستند رفته لاهیجان و از مدل حرف زدنش معلومه هوای شمال گرفتدش و درست همین امروز من باید بهش پیام میدادم
دکمه غلط کردن هم که نداریم
ده روزی بود که میخواستم بهش پیام بدم و ازش در مورد اون خونه اطلاعات بگیرم ولی دلم به این کارنبود
بالاخره پیام دادم و چقدر تحویل گرفت
نمیدونم چرا با همه دنیا میتونم کناربیام ولی ازین یه نفر میترسم و فکر کنم خودش هم بعد ازرد کردن چند پیشنهاد مختلف از طرف من متوجه شده که دوری میکنم
شاید بد نباشه برم دفترش و حداقل کتابها را بگیرم هرچند میدونم که نمیرم
پارسال همین وقتا بود
دلم لاله زار خواست
مریضی و ضعف داره از بدنم میره
حس و حالم خیلی بهتره
هذیون و فکرای عجیب غریب تموم شد
آماده ام برای لذت بردن از بقیه روزهای بهاری
تو همین حال بد فکری به ذهنم رسیده که تا حالا جسارتش را نداشتم که بهش حتی فکر کنم
جدی دلم پر میزنه برای اصفهان
دیگه هر لحظه اونجام
الان دارم چهارباغ بالا راه میرم و خنکی هوا مستم کرده
استقامتم زباده ولی دوباره کم آوردم
خیلی وقت بود اینجوری در بستر بیماری نیفتاده بودم
البته فقط بیماری جسمی نیست و حال روحیه ام خوب نیست و اینجوری سر باز کرده
مدرسه نرفتم تا استراحت کنم
أخرش میمیرم و دلت میسوزه
الانم حوصله ندارم غصه بخورم میخوام برم سی و سه پل قدم بزنم
اول صبحه و آفتاب خوشگله و پیاده روی کنار زاینده رود کیف میده
حالا اینکه شبه و من اصفهان نیستم و دارم از آلرژی خفه میشم و. از شدت تب هذیون.میگم و بقیه چیزا هیچ اهمیتی نداره
همین که تا الان با این حال بد نمردم خوبه
رژیم را بیخیال شدم
بدنم خیلی ضعف داشت و برای اولین بار دلم سوپ میخواست
با هر سختی که بود خودمو سرپا نگه داشتم و هرچی تو یخچال بود ریختم تو زودپز و یه سوپ خوشمزه درست کردم
قبلش چند تا بیسکوییت و پنیر خوردم
عصری هم یه کوکی به خودم جایزه دادم
شام هم پلوی خوشمزه درست میکنم و میخورم
تو مریضی اگه همش غذای مریض بخورم مریض ترمیشم
وزن را بعدا درست میکنم
صبح 65 بودم
روز سوم
هله هوله تقریبا نخوردم
راه زیاد رفتم
شب 2 تا کتلت چرب خوردم جبران بشه
فردا صبح وزن میکنم
روز سوم
حالم خیلی بده
آلرژی و گلودرد داره خفه ام میکنه
حدودا 3 ساعت خوابیدم و تمام مدت داشتم خواب میدیدم میخوام تو اینستا استوری بزارم ووسطش هم میرم تلگرام
همین خواب تکرار شد و تکرار شد
چشمامو که باز کردم صدای افتادن چیزی اومد و باد پرده را تکون داد
گفتم حتما زلزله اومده و به خاطر زلزله بیدار شدم
بعد دیدم هوا طوفانیه
اگه دیشب قرص خورده بودم شاید اینقدر بد نمیخوابیدم
دیروز تقریبا رژیم را رعایت کردم
فقط دو تا کاکائو و یه بیسکوییت و 5 قاشق سمنو و یه تیکه کوچولو لواشک انار و یک برگه زردآلو اضافه خوردم
چقدر هله هوله میخورم!! الان که نوشتم متوجه شدم
ولی همین که خودمو کنترل کردم و کوکی و تخمه نخوردم خوب بود
وزنم امروز 65 شده البته نزدیک پر پر شدن هم هست و چند گرم هم به خاطر اون اضافه شده دلمو خوش کنم!
دیروز حلقه هم زدم و دو ساعت هم فیلم دیدم و حواسم به خوردن نبود ولی کلا روزای تعطیل وزن کم کردن سخته
این گرگ وال استریت عجب فبلم آشغال قشنگی بود بقیشو باید امروز ببینم
امروز مدرسه و پیاده روی و اگه بتونم کمتر بخورم حتما کم میشه
انصافا این چرندیات منو نخونید!
روز دوم
نشستم لگوها را مرتب کردم و یه خونه ساختم و حالم خیلی خیلی خوب شد
خرید این لگوها فکر بسیار خوبی بود