دلتنگی برای جاهای ندیده
دلتنگی برای آدمهای نشناخته
دلتنگی برای صداهای نشنیده
برای خنده های سر نداده
برای اشکهای نریخته
برای روزهای خوب نیامده
برای زیبایی های ندیده
برای باد های نوزیده
برای بستنی های نخورده
برای باران های نباریده
برای برگهای نیفتاده
برای بچه های نیامده
برای شکوفه های نشکفته
برای خرمالو های نرسیده
برای برف های گلوله نشده
برای شقایق
برای بهار
برای روستا
برای دوست
برای زندگی
برای زندگی
برای زندگی
گردو ازم پرسید
مامان الان چی دوست داری بخری
گفتم
کاکتوس
شمعدانی
دار قالی
مانتو سبز
شوار کتان جیب دار
کشک
شال سرمه ای قرمز
بستنی فالوده ای
عطر ...
معلومه از گردو تقلب نگرفتی
که هیچ کدوم را نخریدی
یک ساعت هست
که با خودم می جنگم
به جای ماکارونی که قبل از خواب سفارش دادی
خورش کدو که اصلا دوست نداری
درست کنم
حیف که حتی حوصله اذیت کردنت را هم ندارم
چه بیخود به این تکنولوژی دل خوشیم
نوار کاست چهل سال پیش هنوز می خونه
سی دی با عمر کمتر از ده سال دیگه کار نمی کنه
جلد یک مجله
امتحان نیمه کاره
بی حوصلگی
کنجکاوی
یا هر چیز دیگه
منو کشوند به جایی
که باید.
چند تا پله بالا رفتم
چند تایی افتادم
هنوز هم نمی دونم
کدام بیشتر بود
اتفاق بود
یا تقدیر و هر اسمی دیگه
چه فرقی می کنه
برای من مقدس بود
یکی از کرم ابریشم ها
بیدار مونده
و با من همراهی می کنه
من ایمیل چک می کنم
وبلاگ می خونم
فیس بوک گردی می کنم
و خودم را در دنیای مجازی غرق می کنم
ولی کرم
در دنیای حقیقی خودش
فقط برگ می خوره
کاش این بادکنک نارنجی زودتر می ترکید
هر چی قلبها و ستاره هایی که روش کشیدی را نگاه می کنم
بیشتر خنده ام می گیره
ولی نمی دونم چرا اشکهام هم تند تند سرازیر می شه
بزرگترین و عجیب ترین هدیه ای که تا حالا از تو گرفتم
گفتی برای کودک درونت گرفتم
و من کودکانه خندیدم و ازت تشکر کردم
و به خودم یاد آوری کردم که
غیر معمول بودن این هدیه می تونه جالب باشه
برای باد کردنش چقدر نفس گذاشتی
موقع باد کردن چی تو ذهنت بود
محبت و سادگی
یا تمسخر و تنفر
کاش می دونستم
صبح باروون زده بهاری
می خواد دخیل ببندم
به درختی که گوشه حیاط امام زاده یک روستای دور افتاده خشک شده
دلم می خواد توی یک معبد بودایی شمع روشن کنم و بهش زل بزنم
دلم می خواد ردیف اول یک کلیسا بشنیم
دلم می خواد توی یک زیارتگاه زرتشتی عود روشن کنم
دلم زیارت می خواد
زندگی مثل سه تا بازی می مونه
شطرنج که باید فکر کنی و مبارزه کنی
تخته نرد که باید ریسک کنی
منچ که باید شانس بیاری
از سخنان حکیمانه گردو
داره آب می شه
خوردن بستنی بعد از خواب ظهر